در نهفت پردهی شب…
داریم به آخر خط انتخابات میرسیم و خوب است نکاتی را که در این سههفته به نظرم مهم بوده است یک بار دیگر اینجا فهرست
داریم به آخر خط انتخابات میرسیم و خوب است نکاتی را که در این سههفته به نظرم مهم بوده است یک بار دیگر اینجا فهرست
رفیقی پرسید چه شد که در این چند هفته موضعات تغییر کرد. این را جاهای دیگر به اختصار گفتهام ولی برای ارجاع خودم و
رییس جمهور شدن پزشکیان فقط برای جبههی پایداری و طیف رییسیچی نظام خطرناک نیست. معترض و شاکی فراوان دیگری هم دارد که نقطهی تللاقی
بر خلاف تصور عدهای که از پزشکیان توقعات عجیب و غریبی دارند، به خیال من پزشکیان آدمی است در قد و قامت رهبری سیاسی
این نکات را پس از گفتوگوهای مکرر با دوستان (و مشاهدهی آراء دشمنان) مینویسم و فکر میکنم دست کم به خود من تصور روشنتری
مناظرات تمام شد (شد؟ تلویزیونیاش بله). وضعیت کمابیش روشن است. با موضعگیری رهبر – که به گمان من زمینهای برای ابهامزایی هم داشت، مجموع
احمد صدری مقدمه من در ماهیّت استبدادی جمهوری اسلامی پس از ادخال ولایت فقیه توسط مجلس خبرگان اول — حتی ولایت فقیه غیر مطلقه— هیچ
در انتخابات پیش رو به نظرم مهمترین معیار این است که شهروندان با تشخیص و بلوغ خودشان ببینند از نظرشان چه کاری بهتر است
مرگ ابراهیم رییسی چیزی را در معادلات سیاسی ایران تغییر داده است که بدون لحاظ کردن آن رفتن بر روش پیشین چیزی کم از
نخستین نکتهای که باید به روشنی گفت این است که صاحب این قلم هیچ انتظار ندارد در ایران توسعهی سیاسی و فرهنگی یکشبه اتفاق
لابی کردن خوب است یا بد؟ پاسخ مختصر و سرراست من این است: بله خوب است. خیلی هم خوب است و باید تشویق شود. اما
روز سهشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۲. دانشگاه لایدن. کنفرانس انجمن ایرانشناسی اروپا. در پنلی دربارهی ادبیات فارسی، عنوان سخنرانی خانم سایه اقتصادینیا چنین بود: «بلاغت در
یک بار دیگر اتفاقات اخیر جهان را مرور کنیم. جنگ داخلی سوریه تمام شد. بشار اسد که تا همین دیروز قصاب خوانده میشد، حالا قهرمان
امسال توفیق اگر دست دهد به تفصیل پارههایی خواهم نوشت دربارهی ماه رمضان و سنت روزهداری میان شیعیان اسماعیلی. نخستین نکتهای که اینجا به اختصار
امسال نخستین سالی است که سایه از جهان رفته است. تجربهی سایه از سالهای سیطرهی جمهوری اسلامی، تجربهای است تلخ و گزنده که تنها یکی
مرگ پیروز، تولهیوزی که مدتها تصویرش در رسانهها پیش روی مخاطب ایرانی بود، یادآور خاطراتی تلخ در تاریخ یکی دو دههی اخیر ایران است. پیروز
مدعای کلیدی روشنفکری دینی چه بسا این باشد که: در هر زمانهای به ویژه در روزگار ما میتوان هم دیندار بود و هم خردورز باقی
پیدا کردن گرهگاههای پیوستگی و همافزایی مهم است. از آن مهمتر پیدا کردن دلیل این پیوستگی و اتحاد است که مهم است. کجا انسانها به
پیام تازهی میرحسین موسوی مضمونی کلیدی دارد که قلب تپندهی همگرایی برای آیندهای برای همهی ایرانیان بدون هیچ تبعیضی است: «چه باید کرد تا چهل
انقلاب ۵۷ از لحظهی آغازش تا کنون بیشمار کسان را آواره و بیخانمان کرده است. خیل کسانی که از این کشتی رو به غرق میگریزند
هیچ انسانی بار خطاهای انسانی دیگر را به دوش نمیکشد. انسانها را هم بر اساس عملکرد خودشان در همان لحظهای که با آنها برخورد میکنیم
مقایسهی اتفاقات سال ۸۸ و اتفاقات سه چهار سال اخیر به ویژه اعتراضهای پس از قتل مهسا امینی از بسیاری جهات درسآموز است و برای
حقیقت کسی را خوار نمیکند. کسی هم با دروغ بافتن و افترا بستن به دیگران امتیاز و شرافت پیدا نمیکند. با نسبت دروغ دادن به
بگذارید از حسین رونقی شروع کنم دوباره و به همان نقطه برگردم چون حسین رونقی نمادی است از یک جریان که مسیر خاصی را میرود
این نکتهی بدیهی را اگر روزی هزار بار هر کسی به خودش گوشزد کند، باز هم کم است: ما انسانهایی هستیم خطاکار. خطاکار به معنای
اینکه حامد اسماعیلیون میگوید این دو سرعت نیست بلکه ماراتن است، سخن بسیار درستی است. مردم برای بازپس گرفتن حقوقشان و اعادهی حیثیت از انسان
این آلبوم نسبتاً قدیمی شهرام ناظری را بسیار دوست دارم. از بهترین نمونههای کار تنبور با کیخسرو پورناظری است.
پختگی سیاسی و بلوغ در تصمیمگیریهای مدنی به سادگی به دست نمیآید. این پختگی در میان مردم ما وجود دارد ولی این تصور که
صحنهها تازه نیستند. خودکامگی تکرار تجلی نفسانیت آدمی است. ابعاد تازهای پیدا میکند ولی شناختنش نیاز به نبوغ ندارد. جمهوری اسلامی بعد از ۴۳ سال
مقاومت تازهای که صد روز است در برابر خودکامگی جمهوری اسلامی رقم خورده است، با قتل مهسا امینی کلید خورد. شعار «زن، زندگی، آزادی» بیدرنگ
در تقسیمبندیهای انقلابی، کم پیش نمیآید که بلافاصله آدمها را بگذارند پای میز محاکمه که باید همین الآن ثابت کنی مزدور و خائن و جنایتکار
یکی از مهمترین خاصیتهای تاریخ خواندن این است که آدمیان از گذشته درس میگیرند. تاریخ، آینهی عقل است. عقل یعنی حفظ تجربه. یعنی درس گرفتن
ایران ما آبستن تحولاتی است که از جهتی بیسابقه است و از جهتی دیگر استمرار مبارزهای صدساله اگر نگوییم هزاران ساله برای آزادی. اینکه گفتم
حلقهی ملکوت و وبلاگ ملکوت مدتهای مدیدی است که متروک مانده است و به علل مختلف – ازجمله به خاطر سیطره شبکههای اجتماعی مختلف –
۱. به خیال من، آیندهی ایران – آیندهی انسان ایرانی زیر بال زنان ایرانی – به رغم همهی دشواریهایاش آیندهای روشن خواهد بود. اما صبر
این روزها سعی کردم بیشتر ناظر باشم تا بتوانم بهتر مقایسه کنم. معیار مقایسه هم حوادث سال ۸۸ بود. در این ۱۳ سال، بر خلاف
آیات انتهایی سوره آل عمران مضامینی مناجاتگونه دارد که به خیال من جان جان رابطهی قرآن با درون مؤمنان است. آیاتی هستند که در ترازی
مستقیم میروم سر اصل مطلب. خانم سایه اقتصادینیا مطلبی نوشته است در «نقد» سایه – حالا که خود سایه نیست بتواند پاسخ مستقیمی بدهد. برای
انسان موجود پیچیدهای است. یکی از دلایل سلطهی حیرتآور آدمی بر طبیعت و جهان – و البته دست دراز کردناش بر آن و تصرف ویرانگراش
امروز سیزده روز است که سایه در میان ما نیست. سایه با ترکیب تن و روان در میان ما نیست. روانش روانه در جان هستی