ایران: شمشیری دولبه
هیچ عجیب نیست – و نباید هم برای کسی عجیب میبود – که در موقعیتهای بحرانی بازگشت به روح ایران و ایرانی تکیهگاه مهمی برای
هیچ عجیب نیست – و نباید هم برای کسی عجیب میبود – که در موقعیتهای بحرانی بازگشت به روح ایران و ایرانی تکیهگاه مهمی برای
دربارهی بیانیهی تحریم ایران اینترنشنال چند نکتهی کلیدی و مهم را باید گوشزد کرد. یکم اینکه اقدام و اعتراض مدنی صاحبان قلم و اندیشه زمین
جنبهای از رسانههای فارسی زبان معاصر هست که کمتر به آن توجه شده است و به گمان من یکی از محورهای و کانونهای کلیدی وضعیت
کیوان حسینی (نقل از حساب اکس نگارنده) مخالفت با جنگ، بهمعنای مخالفت با دفاع مشروع نیست. میان جنگ تهاجمی و دفاع از خود، تمایزی بنیادین
تقدیم به مصطفی تاجزاده و همبندانش آب و خاک و آسمان ایران ما چه انسانها میپروَرَد. از رستم که نماد نیرومندی بوده است تا سیاوش
عبدی کلانتری «نقطهزنی» اصطلاحی جدید بود در انبار مهمات تبلیغاتی راستگرایان برای مشروعیت بخشیدن به بمبهای اسراییلی. این واژه ذهن را پذیرای چیزی خوشایند و
یکم اینکه: تجاوز اسراییل به خاک ایران، نه تنها قتل غیرنظامیان ایرانی، بلکه حتی کشتار و ترور همان سپاهیانی که عدهای از ایرانیان دل خوشی
این یادداشت نخستین بار روز ۲۰ اسفند ۱۳۹۶ در زیتون منتشر شده است. بازنشرش در این روزها واجب است چون موضوعیت دارد و باید هر
بر کسی پنهان نیست که رسیدن به این وضعیت تاریک حتما اجتنابپذیر بوده. از اول هم معلوم بود که پایدار نیست این رفتارها؛ که دیر
در نوبتهای مختلف دیدهام که در این دو هفتهی گذشته، دو مضمون یا خیلی عریان یا به تلویح در میان ایرانیان گسترش یافتهاند. نمونهی اول
بمباران ساختمانهای مسکونی در محلهی نوبنیاد تهران، © Majid Saeedi/Getty Images آصف بیات (نقل از نقد اقتصاد سیاسی) در حالی که بمبارانهای اسرائیل
دربارهی مخالفت بنیادینام با خشونت بسیار نوشتهام. باز هم مینویسم. من باور ندارم که باید دست به کار کشتن آدم شریر شد تا جان بقیه
این قصه را تندروهای جمهوری اسلامی (و انقلابیون دیگر جهان) از روزهای اول انقلاب ۵۷ راه انداختند. میان ارزشهای انقلابی – یا به اصطلاح انقلابی
ارزشهای انسانی گاهی در تضاد و تعارض با هم میافتند. آسان نیست این انتخاب که کدام ارزش را اختیار کنی وقتی از هر دو سو
عبدی کلانتری ضربهای که تهاجم جنگی اسراییل به نهادهای جامعه مدنی و فعالان آن در ایران زد سهمگین است. بگیر و ببند شهروندان ناراضی، سانسور
علیرضا آبیز زندانی نقش؛ درسهایی از جنگ تحمیلی اسرائیل بر ایران در جریان حملهی اخیر اسرائیل به ایران، یکی از نکات جالب توجه، واکنش چهرههای
ما چرا با جمهوری اسلامی مشکل داریم؟ چون ادعا میکند برای انسان و برای خدا کار میکند ولی هم به انسان و هم به خدا
ایران به مثابهی کشور و ملت و هویتی تاریخی موجودیتی مستقل از این یا آن حکومت دارد. این نکته خیلی ساده است. قبل از این
مردم باقی بمانید. مردمی نشان دارد. مردم آنها نیستند که فلان سیاستمدار یا بهمان هوسناک جاهطلب مردم بخوانند. در این غوغا، یا باید ایرانی ماند
خوب است حالا به عقب برگردیم و ستون فقرات تبلیغات سنگین رسانهای این روزها و روزهای قبل را پیدا کنیم. دو محور کلیدی جنگ روانی
گام اول این کابوس خونآلود به پایان رسید. آتش بس فوریترین و کلیدیترین خواستهی هر انسان باوجدان و سالمی بود. ایرانی که جای خود دارد.
لابد این روزها از بسیاری جاها شنیدهاید یا دیدهاید که گفتهاند: «این جنگ، جنگ ما نیست». جنگ کی با کی نیست؟ مقصود این است که
توضیح: از این پس یادداشتهای تحلیلی درخور اعتنایی را که دغدغهی ایران محور کانونیاش باشد در این سلسله یادداشتها افزوده خواهند شد. این نخستین یادداشت
اسیر هیجان نشوید روز دهم جنگ است. ایران به رغم مداخلهی آمریکا در جنگ به سود اسراییل به زانو در نیامده است. سناریوهای مختلفی را
دو معنای وطن وطن یعنی خاک؟ سؤال سادهای نیست واقعاً. به این دلیل که هر چند محل تولد هر انسانی به اختیار و انتخاب خود
پیام ویدیویی کوتاه شهرام شبپره، با فاصلهی بسیار یکی از بهترین و انسانیترین پیامهایی بود که برای مردم ایران دیدم. ظاهرش هیچ مضمون سیاسی ندارد.
سرعت تحولات ایران سرسامآور است. شب و روز کارم مشاهدهی دقیق حوادث است. تا کنون کوشیدهام با تشخیص درست مسئله، راهحلهای احتمالی و سناریوهای محتمل
این یادداشت را برای تشریح فضایی که در آن گفتوگو میکنیم مینویسم. قبلاً گفته بود که از سال ۸۸ به این سو در چند نوبت
فراز دهم این سلسله یادداشتها زبانی دارد که بسیار شخصیتر است و مضموناش انسانی است و صمیمی. لذا از همین منظر آن را بخوانید. در
تازهترین پاره از این سلسله یادداشتها را به نام نامی دو رفیق زندهیادم – هوشنگ ابتهاج و پرویز مشکاتیان – آغاز میکنم که هر دو
وخامت وضعیت ایران روز به روز و ساعت به ساعت شدت پیدا میکند. ایران سپر نینداخته در برابر تجاوز. هر یک ضربهای که میخورد یکی
بخشی از وضعیت فعلی جامعهی ایرانی در واکنش به تجاوز غیرقانونی اسراییل (بله، بنا به تعریف دقیق حقوق بینالملل این کار مصداق بارز تجاوز غیرقانونی
ایران ما در التهاب است. بیوقفه خانهی ما میسوزد. بدخواهان ما «سوختن تهران» را جشن گرفتهاند. جاهلان خانگی ما به خیال اینکه خودکامهی خانگی ما
واکنشهای بسیاری از موضع ستایش دیدم که صحبتهای مرا در بیبیسی فارسی «وطنپرستانه» و «میهندوستانه» قلمداد کردهاند. بی هیچ شکی من ایران را دوست دارم.
تعبیری دربارهی قرآن هست که مضمونی اخلاقی دارد و در واقع گوهر تقواست. و آن «فرقان» است. اینکه آدمی بتواند فرقان داشته باشد که میان
وضعیت فعلی بر خلاف ظاهرش چندان که به نظر میرسد پیچیده نیست. اینجا محل آزمون ابتداییات وجدان و انسان بودن است. این را بارها دیدهام
حماس ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به اسراییل حمله کرد. در تمام رسانهها مصاحبهگران اولین سؤالی که از هر مصاحبهشوندهای پرسیدند این بود: آیا حملهی حماس را
اتفاقی که امروز دارد در ایران میافتد – بله در ایران، نه در «جمهوری اسلامی» چون ایران و جمهوری اسلامی یکی نیستند و خواسته و
رضا پهلوی چهاراسبه دارد در مسیر ویران کردن تصویر و وجههی خودش میتازد. چطور؟ با دشمن درست کردن برای خودش و تاراندن تمام حامیان بالقوهی
یکی از مهمترین تجربههایی که هر انسانی میتواند داشته باشد این است که جهان را از بیش از یک افق بنگرد. درست مثل آموختن بیش