دشمنان «زن، زندگی، آزادی»
زمامداران خیرهسر و ناکارآمد – به ویژه وقتی در بالاترین تراز قدرت باشند – همیشه اسباب فرصتطلبی و سوء استفاده را از شرایط بحرانی کشور فراهم میکنند. و دقیقاً همین زمامداران پیوسته میکوشند توپی را که در میدان خودشان است به میدان مردم و شهروندان بفرستند. هر وقت که اعتراضی به بیکفایتی و سوء تدبیر آنها میشود، چنان در تقبیح تمامعیار اعتراض مردم اصرار میورزند که فرصتطلبان درست از همین منفذ راه رخنهی خود را پیدا میکنند. دو سه نمونه مثال میزنم تا مراد روشنتر شود. در اعتراضهای سال ۸۸، راهپیمایی سکوت ۲۵ خرداد گویاترین زبان اعتراض مدنی مردم بود. حکومت این اعتراض را به خشونت کشاند و تا یکی دو سال بعد، دقیقاً به خاطر سوء تدبیر نظام و پرهیزش از گردن گرفتن لغزشهای عظیم شورای نگهبان، محمود احمدینژاد و دستگاههای امنیتی نظام، زمینهی روانی ادبار مردم و افزایش فاصلهی میان حکومت و شهروندان را فراهم کرد. مهمترین اعتراضهای بعدی در کشتارهای دورهی حسن روحانی رخ داد (و پاسخ نهایی حکومت به برخی از اینها – مثلاً – ربودن و اعدام یکی مثل روحالله زم، گردانندهی آمدنیوز، بود). ماجرای هواپیمایی اوکراینی نمونهی برجستهی دیگر بود. مهمترین تلنگر بعدی در جنبش مهسا رخ داد. اوج بیخردی نظام در انکار مسئولیت