ایران: شمشیری دولبه
هیچ عجیب نیست – و نباید هم برای کسی عجیب میبود – که در موقعیتهای بحرانی بازگشت به روح ایران و ایرانی تکیهگاه مهمی برای ایستادگی کشور خواهد بود و حتی خودکامگان هم ناگزیر جایی به سراغ آن میروند. نکتهی دیگر این است که آن عنصر مقوم و همبستگیساز «ایرانشهری» چیزی نیست که تنگنظران بتوانند آن را هضم کنند. چه این تنگنظران مدافعان تندروی جمهوری اسلامی باشند چه مخالفان جزماندیش آن. دو سر طیف از هضم تنوع و تکثر ناتواناند. ایرانشهریگری گوهرش به نوعی جهانشهریگری گره خورده است که ایران را نه تنها برای همهی ایرانیان میخواهد بلکه ایران را کانون گسترش صلح و آرامش و نیکویی برای کل جهان میطلبد. ایران را نه باید تبدیل به کانون شر کرد و نه باید از آن تصویری ساخت که شر در آن مأوا و مسکن میجوید. با هر دو باید مبارزه کرد. نکتهی دوم اینکه آن مداحی که در برابر آقای خامنهای مثلاً «ای ایران» میخواند، در واقع هیچ کدام از نسخههای اصیل ای ایران را نخواند. نه «ای ایران» بنان را خواند. نه سرود «ایران ایران» محمد نوری را خواند. نه «سپیده» شجریان را و نه نسخههای میهنی دیگر تمام این سالها را. محمود کریمی نسخهی اختراعی مطلوب نظام را