عاملیت انسان دو سو دارد: به سوی جنایت نروید

درباره‌ی مخالفت بنیادین‌ام با خشونت بسیار نوشته‌ام. باز هم می‌نویسم. من باور ندارم که باید دست به کار کشتن آدم شریر شد تا جان بقیه را نجات بدهید. این را می‌فهمم که بعضی اتفاق‌ها در عالم انسانی ناگزیر ممکن است رخ بدهد (یعنی حتی ستاندن جان کسی). ولی این را باید به تأکید و اصرار گفت که چنین اقدامی اولاً که همیشه باید آخرین راه حل باشد ثانیاً تحت شرایط بسیار خاصی باید رخ بدهد. ثالثاً، همیشه باید دنبال بهانه باشیم برای این‌که از خون‌ریزی دور شویم حتی اگر دلیل موجهی برای آن پیدا کنیم. دلیل‌اش ساده است:‌ ما با کشتن مشروع شروع می‌کنیم و به درندگی می‌رسیم. خون زیر دندان آدمی مزه می‌کند و طبیعی می‌نماید او را. ای انسان! نکش! هرگز نکش! وقتی هم ناچار شدی و کشتی، جشن نگیر! شادی نکن! بزن توی سرت که چقدر بیچاره و ذلیل شده‌ایم که ناگزیریم «انسان» را بکشیم. استدلال فقیهانه را که با تمسک به قرآن پشت عنوان مجازات «قصاص» پنهان می‌شوند البته نباید به این سادگی با این شیوه‌ی افسارگسیخته و بی‌مسئولیت تجویز خشونت یکی گرفت. در همان «قصاص» هم هزاران شرط هست. در جنگ هم فرق است میان دفاع. مبنا حتی در جنگ باید قداست جان آدمی باشد.

آخرین مطالب

روزنوشت‌های داریوش میم

جمهوریت نظام و ظرفیت معزول مردم

(۱) «نگرندگانى نابینا، شنوندگانى ناشنوا، گویندگانى ناگویا. درفش گمراهى را می‌بینم چون درختى تناور بر پاى مانده و شاخه‏ها به هر سو دوانده. به پیمانه

«آن روز» نه آغاز و نه انجام جهان است

سبعه‌ی مقدماتی ۱. نظام انتخاباتی در ایران نمونه‌ی تمام عیاری است از یک دموکراسی حداقلی. نظام،‌ مردم را عادت داده است که در فواصل زمانی

آدمی مخفی است در زیر زبان…

دکتر سعید جلیلی. مذاکره‌کننده‌ی هسته‌ای. دیپلمات وزارت خارجه. آینه‌ی دیپلماسی کشور.   این طنز نیست. حکایت یک فاجعه‌ی تمام‌عیار فرهنگی و ادبی است. نظام جمهوری

برداشت اول از «حماسه»

مدت‌ها پیش نوشته بودم که برای فهم حوادثی که در ایران اتفاق می‌افتد نیازمند کلید هستیم. باید همه چیز را تأویل کرد. یکی از این

در صدف خویش…

آدمی‌زاده موجود غریبی است. همه‌ی آنچه برای از خاک زر ساختن لازم است در همین هستی و وجود بدون حاشیه‌ی او یعنی همان که از

اصیل‌ترین «منبع موثق» خودِ شما هستید!

به گمان‌ام هنوز تا پایان مهلت قانونی شورای نگهبان برای اعلام تصمیم نهایی‌اش در احراز صلاحیت نامزدها زمان باقی است. اما دست‌کم فضای مجازی چنان

«فاشیسم» شاخ و دم ندارد!

وقتی فاشیسم را می‌گذارم توی گیومه یعنی می‌خواهم درباره‌ی کاربرد کلمه احتیاط کنم بس که هر کس هر جا دل‌اش خواسته کلمه را «مصرف» کرده

کم آزاری و بی آزاری…

چند روز پیش، در صحبت دوستی اهل فضل بودم که معمولاً هر وقت مجالی دست بدهد می‌کوشیم یکی دو ساعتی هم که شده وقت ناهار

مظروف حادثه در ظرفِ آدمی

آدمی‌زاده موجود ضعیف و ناتوانی است، ایستاده میانه‌ی چهارراه حوادث. از همه سو سیل بلا می‌ریزد به وجودش. حادثه، واقعه، فاجعه آوار می‌شود به سرش.

عروس حضرتِ قرآن…

انس من با قرآن از کودکی است. شاید از روزگاری که هنوز مدرسه نمی‌رفتم. وقتی خاطرات‌ام را جست‌وجو می‌کنم، تصویر مبهمی از پدرم می‌بینم که

در مهابت و لطافت شفقت

امروز هر چه به ذهن‌ام فشار آوردم تا واژه‌ای به فارسی بیابم که معادل این حس یا حالی باشد که در پی‌اش هستم، نیافتم. در

تو حرفِ معمایی…

امروز تولد سایه است. شاید امسال اولین سالی است که می‌بینم در فضای مجازی به این حادثه‌ی زمینی – یعنی تاریخ تولد سایه – این‌قدر

خمسه‌ی ایمانی سبز

۱ نخست باید به یاد داشته باشیم که هر چند تعبیر جاافتاده‌ای که برای وضعیت موسوی و کروبی و همسران‌شان در این دو سال به

بر عکس نهند نام زنگی کافور!

دو یادداشت متوالی از خانم بهاره آروین در گوگل پلاس منتشر شده است (۱ و ۲؛ هر دوی این یادداشت‌ها هم تا آخرین ویرایش این

این خانه‌ی من است که می‌سوزد!

وضع رقت‌انگیز و رو به تباهی مستمر ایران بر هیچ صاحب خردی پوشیده نیست. تجربه‌ی زیست هر روزه در ایران، نه برای نخبگان بلکه برای

نشانه‌ها، چراغ‌ها، قله‌ها…

امروز سی و ششمین سالگرد وفات نور علی خان برومند است. دو روز پیش، همایون خرم هم از جهان رفت. این انسان‌ها، به گمان من،

نگو که مردِ رهی نیست، هست ای ساقی!

افق پیش روی ایران تیره است. این واقعیت را امیدوارترین آدم هم می‌داند. چشم‌انداز این تباهی‌ها، آینده‌ی این همه بیداد متراکم، عاقبت این همه دین‌فروشی،

سرآسیمه‌گی‌های روز نکبت نظام مقدس

وقتی اظهارات شگفت‌آور و متناقض حبیب‌الله عسگراولادی، احمد علم‌ الهدی، ناطق نوری و قالیباف را درباره‌ی موسوی و کروبی کنار هم می‌گذاریم، ساده‌ترین نتیجه‌ای که

از یلدای ایرانی تا ایران در یلدا (*)

برای من قاعده‌ای شده است که همه‌ی مناسبت‌ها را، نشانه می‌دانم؛ نشانه‌ای برای چیزی؛ اسباب تذکری. هر چه جهان آدمی وسیع‌تر می‌شود، ظرفیت و انعطاف‌پذیری

فارسی شکر… بود!

آدم در فضای فارسی‌زبان برای طایفه‌ی رسانه‌چی، چه باید بنویسد – مثلاً در سنجش کارشان – که به پر قبای آن‌ها بر نخورد یا احساس

هست امید صلاحی ز فسادِ ایشان؟!

آیا نظام جمهوری اسلامی اصلاح‌پذیر است؟ پاسخ کوتاه‌اش این است که تا حیات در زمین هست، هیچ چیزی اصلاح‌ناپذیر نیست! پاسخ بلندش البته شرح و

کو دامنِ مهربانت ای دوست؟

این روز که از راه می‌رسد، این سال و سال‌ها که می‌گذرند، هر کس چیزی می‌نویسد به فراخور حال‌اش یا شناخت‌اش از این‌که پرویز مشکاتیان

ای شکنج گیسویت مجمع پریشانی…

عمده‌ی چیزهای خوب عالم، از دل پارادوکس‌ها و تناقض‌ها زاییده می‌شوند. وبلاگ هم به گمان من یکی از نمونه‌های برجسته‌ی تناقض‌هاست. برای این‌که توضیح بدهم

از مرسی تا موسوی چقدر راه است؟

دیروز صبح وقتی یادداشت قبلی را می‌نوشتم، تنها بر اساس محاسبه‌ی پیشین و حدس می‌توانستم پیش‌بینی کنم که رسانه‌های نظام مضامین حرف‌های مرسی را دست‌کاری

شعرفروشان روزگارِ من و او… (*)

«از ما می‌خواهند که مسئله انتخابات را فراموش کنیم، گویی مسئله مردم انتخابات است. چگونه توضیح دهیم که چنین نیست؟ مسئله مردم قطعا این نیست

آمدی کآتش در این عالم زنی…

در میان کارهای منتشر نشده‌ی شجریان (منشر نشده‌ی رسمی البته)،‌ اثری هست که آهنگساز و سرپرست گروه‌اش محمد علی کیانی‌نژاد است و با گروه موسیقی

تا دوردستِ آینه…

این هم از ویژگی‌های ماهِ روزه است: اهل دعا، در عبادت می‌کوشند. شب‌های قدر هم می‌شوند تاجِ لحظات اهل دعا. ولی بالا آمدن، ارتفاع گرفتن،

قبول خلق، قبول حق…؟!

این عبارت را اهل ایمان و اهل روزه مکرر از همدیگر می‌شنوند که: «قبول باشد» و طرف مقابل هم با همان حالات دینی و شاید