شجریان: سرمایهای ملی
در این چند روزی که از ماه مبارک میگذارد، بحث دربارهی پخش مناجات ربنایی که شجریان خوانده است و آواز افشاری او روی مثنوی رمضانیهی
در این چند روزی که از ماه مبارک میگذارد، بحث دربارهی پخش مناجات ربنایی که شجریان خوانده است و آواز افشاری او روی مثنوی رمضانیهی
حال و هوای ماهور دارم. جیرهی طربستانی ما هم چند روزی است گره خورده است به این دستگاه. تا به حال هیچ وقت آلبوم سرو
پرویز سه تصنیف ساخته است با صدای شجریان برای ارکستر سمفونیک. دو تا روی دو غزل از حافظ و یکی روی غزلی از مولوی. این
آلبوم یاد ایام است (کنسرت آمریکا؛ تابستان ۱۳۷۱). در شور. با تار داریوش پیرنیاکان، نی جمشید عندلیبی، و تنبک همایون شجریان. این هم مشخصات آلبوم:
چند روزی است دو غزل از حافظ تمام لحظاتام را پر کرده است. این دو غزل را شجریان در گلهای تازه (گلهای ۹۲ و ۱۰۰)
چند روزی است که میخواهم تلفن بزنم به دوستی که چند تن از عزیزاناش در بندند و خودش در غربت افتاده است و رنج میکشد
شکافی در پیکرهی ستم افتاده است که ترمیمشدنی نیست. صدای در هم شکستن استخوانهای بیداد است که به گوش میرسد و هر که دلی دارد
نوشتن دربارهی کسانی که دوستشان داری و به آنها بسیار حساسیت داری، آسان نیست؛ به ویژه که سالهای دراز و مهمی از عمرت را با
برای گشایش سال ۸۹، بهترین هدیهای که به فکرم رسید، دو آواز از شجریان است از مجموعهی گلهای تازه: شمارهی ۳۱ و ۴۲. مشخصات برنامهها
حال و هوای نوروز است و دو سه روزی است آوازی در بیات ترک را از شجریان گوش میدهم. برنامهی شمارهی ۱۴۴ گلهای تازه را.
شجریان دو اجرای مشهور روی رباعیات خیام دارد که یکی به همراه صدای احمد شاملوست و کار فریدون شهبازیان است و دیگری اثری است که
در آن غزل سعدی که آواز سهگاهاش را شجریان در ناز لیلی میخواند، بیتی هست که سالهای درازی مرا مشغول کرده بود و امروز به
دو آلبومی که در زیر میشنوید، پیشتر چندین بار در ملکوت آمده است. این دو، گلهای تازهی شمارهی ۴۸ و ۱۴۷ است و هر دو
از صبح برای چند نفر این حکایتی را که صاحب وبلاگوار در مطلباش آورده نقل کردهام که چگونه عدهای فرانسوی در اوج قدرت و زورمداری
شجریان آوازی دارد در ماهور روی غزلی از حافظ با مطلع «سحرم دولت بیدار به بالین آمد». این غزل را شجریان بر خلاف ماهورهای معمول
شرح و توضیح نمیدهم. مدت زیادی است این آلبوم را گوش نداده بودم. کنسرت ابوعطای اجرای بوستون. محمدرضا شجریان، داریوش پیرنیاکان، جمشید عندلیبی و مرتضی
عنوان بالا، مصرع اول غزلی است که شجریان در این آواز ابوعطا، در یکی از اجراهای اروپایی کنسرت پیامِ نسیم خوانده است. من این اجرا
پرویز جان! نازنینام! خیال میکنم مثل هر بار، هر بار در این نُه سال گذشته که نامهای را خطاب به تو نوشتهام، باز هم نامه
این سومین بار است که شعر آزادی سایهی نازنین را در ملکوت میآورم. هر بار به مناسبتی. این بار بهانهاش تصنیفی است که کیوان ساکت
Flash Player upgrade required تفنگات را زمین بگذار که من بیزارم از دیدار این خونبار ناهنجار تفنگ دست تو یعنی زبان آتش و آهن! من
طنز از این مضحکتر نیست که خودِ شورای نگهبان به زبان حال و با شواهدی که خودش بررسی کرده است حکم به وقوع گستردهی تقلب
گوشهام از هیجان سرخ شد. باورم نمیشد. پهلوان آواز ایران، محمدرضا شجریان با بغض و رنجش خاطر به تلویزیون بیبیسی میگوید که صدا و سیما
نظری ذیل مطلب قبل آمده است و فکر میکنم به جای توضیح نوشتن ذیل آن خوب است اینجا روشنتر توضیح بدهم. ماجرا از دیدِ من
از خودم تعجب میکنم که چرا تا امروز نامی از گروه «مستان» و خوانندهای به نام «همای» نشنیده بودم! طرفهتر آنکه در همین یک ماه
شجریان دارد میخواند: آنجا که عاشقانات یک دم حضور یابند دل در حساب ناید، جان در میان نگنجد من در پی پناهگاهی و مفری گویی؛