تیر ۲۷, ۱۳۸۲

خونِ بهاران

وقتی که هستی، انگار نبضِ جهان با تمامِ هیبتش در شقیقه‌های من می‌تپد. گویی خونِ بهاران با خروش و صلابت در من جاری است و

شرح صدر

من این سوره‌ی انشراح را خیلی دوست دارم. هر وقت این سوره را می‌خوانم موهای بدنم راست می‌ایستد. مهرداد شوقی هم این را خیلی زیبا

طربستان

دیگر تقریباً تمام شده است. اگر به پایین بخش لینک‌ها، جایی که لوگوی صفحه را آورده‌ام نگاه کنید یک منوی دراپ‌داون خواهید دید به نام

من همینم!

بسیار آزار دهنده است برای من که بخواهم جوری رفتار کنم و سخن بگویم که با خلقیات من ناسازگار باشد. آدم با هر کس که