طربهای مفقودهی سیاحالملکوت
الساعه که سری به بارگاهِ مقدسه زدیم، دیدیم که سیاحالملکوت، صاحبِ ایگناسیو، یادداشتی نوشته است که گویی قحط طرب است در بارگاه ما. عجالتاً این
الساعه که سری به بارگاهِ مقدسه زدیم، دیدیم که سیاحالملکوت، صاحبِ ایگناسیو، یادداشتی نوشته است که گویی قحط طرب است در بارگاه ما. عجالتاً این
جهان، طبیعتش این است که از چالهای به چاهی فرو میافتی. حبس اندر حبس است این جهان. باید از این زندان برآمد و تیشهای پیِ
عشق شادی است؟ آری هست، اما به چه وجهی؟ از کدامین منظر؟ عشق آزادی است؟ آری، این هم هست. اما باز هم باید حدودش را