پاسبانی از سنت؛ چیرگی مدرنیسم یا انصافِ علمی
دیشب و امروز هر وقت که در قطار یا میان راه دانشگاه فرصتی به چنگ میآوردم، مروری در یادداشتهای اخیر کاتب کتابچه و صاحب سیبستان
دیشب و امروز هر وقت که در قطار یا میان راه دانشگاه فرصتی به چنگ میآوردم، مروری در یادداشتهای اخیر کاتب کتابچه و صاحب سیبستان
هم اکنون به رتق و فتق امور اندرونی مشغول بودیم که زنگ تیلیفون بارگاه همایونی ناگهان رشتهی افکار خاقان جهاندار را گسیخت. فکرش را بکنید
از بد حادثه آن جام که دادی بشکست شادیِ این دلِ بشکسته، یکی جامِ دگر!
شکنجهی جانکاهِ عزلت و بیخویشیِ رهزنِ خود را تاب آوردم تا نگاهی تابناک در عمقِ ظلمتم درخشیدن گرفت. تا دمیدنِ این خورشید بسی قربانیِ عزیز