سر از خوابِ زمستانی . . . زمستانی دراز را پسِ پشتِ نهادیم و ما را به سختجانیِ خود این گمان نبود. پیشتر نیز گفته بودم که هوای کهربا صفتِ جانِ مولوی مهر ۲۴, ۱۳۸۲
یوسف بودم، ز کنون یوسفْ زاینده شدم امروز سرآغاز فصلی دیگر است. روزگارِ نخستِ رستاخیز را سپری کردیم. آن مرغِ بیبال و پر را در آتش بلا و امتحان سوختیم و امروز مهر ۲۴, ۱۳۸۲