مرداد ۳, ۱۳۸۲

. . . از غمت که زخمه‌ی بیراه می‌زند!

نایب‌السلطنه‌ی ارضِ ملکوت! مباد که آه این جگر سوخته از دل برآید! سلطان را خاطری هست آینه‌وار. با او از در درپیچیدن در میایید. رفعِ

آه

ولیعهدِ ممالکِ محروسه و نایب‌السلطنه‌ی معظمه‌ی ارضِ ملکوت، کاتبِ شکرافشانی‌های «حضورِ خلوتِ انس»، بس که حدیث آزرده‌خاطری و پریشانی ما را شنید و فریادهای خاموش