مهر ۵, ۱۳۸۸

… چه سوگوارانند

غلام نرگس مستِ تو تاجدارانند خرابِ باده‌ی لعل تو هوشیارانند… نصیب ماست بهشت ای خداشناس برو که مستحق کرامت گناه‌کارانند بیا به میکده و چهره

این دیده‌ی خونابه فشان…

پرویز جان‌‌ام! می‌نویسم برای این‌که سینه‌ام دارد می‌گدازد. یک جایی باید بایستم؛ می‌دانم. یک جایی باید ایستاد، نشست، سکوت کرد. رابطه‌های آدم‌ها هم فرق دارد