دلجویی
سایهی طوبی و دلجویی حور و لبِ حوض به هوای سرِ کوی تو برفت از یادم پاک کن چهرهی حافظ به سرِ زلف ز اشک
سایهی طوبی و دلجویی حور و لبِ حوض به هوای سرِ کوی تو برفت از یادم پاک کن چهرهی حافظ به سرِ زلف ز اشک
یعنی میروی؟ دیگر میروی؟ تازه «به دیدارِ تو خوگر» شده بودیم. خویی که با یک نگاه کالنقش فی الحجر شده است. «مرو که با تو
بعضی گواهیها احتیاج به سندِ کاغذی ندارند: «رنگِ رخِ خوب تو آخر گواست / در حرم لطفِ خدا بودهای». گاهی برای اینکه بفهمی یکی چه