دی ۹, ۱۳۸۶

خَمُشی

ای خَمُشی! مغزِ منی! پرده‌ی آن نغزِ منی! کمتر فضلِ خَمُشی که‌اش نبود خوف و رجا! پ. ن. دل‌ام برای شمس تبریزی تنگ شده‌ است،

نجات ملکوت و طربستان

برای من که کارهای فنی شدیداً وقت‌ام را می‌گیرد و از کار و زندگی مرا می‌اندازد، وجود و پیشگام شدنِ بی مزد و منت رامین