شکوه قامت انسان

امروز هفت سال گذشت از… از… نمیدانم حالا چطور توصیف کنم این نبودن يا بودن را. این قدر میدانم که هفت سال است که دیگر امکاناش نيست که به حرف و صوت از زبان و لب پرویز مشکاتيان سخنی بشنوم و بگویم. نمیگويم دربارهی پرويز مشکاتيان هر چه بگويم کم گفتهام. شايد بسیار زیاد هم گفتهام. اما این قدر را میتوانم و باید بگويم که پرویز مشکاتيانی که من میشناختم و با او زیسته بودم، غم انسان داشت. آدمی برای او عزیزترین و محترمترین محبوب بود. غم انسان جاناش را میآزرد. و این انسان را البته در کنار ایران مینشاند و میديد. انسان ایرانی برای او انسانی بود که خود او هنرش را برای زیستن شادمانهی او کشف کرده بود و صرف او میکرد. امروز هيچ از دلتنگی و شکستگیام پس از هفت سال کم نشده است.
اکنون دل من شکسته و خسته است
زيرا يکی از دريچهها بسته است…
ما چون دو دريچه رو به روی هم…
Audio clip: Adobe Flash Player (version 9 or above) is required to play this audio clip. Download the latest version here. You also need to have JavaScript enabled in your browser.
[در فراق پرويز, موسيقی] | کلیدواژهها: , ايرج بسطامی, سال هفت, سمنبويان, پرويز مشکاتيان
سمنبويان

اين تصنیفی که پرویز مشکاتيان روی غزل «سمنبويان» حافظ در سهگاه – در آلبوم «وطن من» – ساخته است و ايرج بسطامی خوانده، به گمان بسیار مهجور مانده است. ظرافت و میناگری اين تصنيف بینظير است. در ميان تمام آوازها و تصنیفهایی که با این غزل خوانده شده است، اين يکی از نوادر است و بسیار دلنشين.
Audio clip: Adobe Flash Player (version 9 or above) is required to play this audio clip. Download the latest version here. You also need to have JavaScript enabled in your browser.
[موسيقی] | کلیدواژهها: , ايرج بسطامی, حافظ, سمنبويان, سهگاه, وطن من, پرويز مشکاتيان