مهر ۱۸, ۱۳۸۲

شرح نیازمندی خود یا وفایِ تو؟

تازه از سخنرانی سروش برگشته‌ام. امشب در کینگز کالج در استراند سخنرانی داشت. دیرتر به سخنرانی رسیدم به اقتضائاتی چنان که افتد و دانی. باری

بیا وز غبنِ این سالوسیان بین . . .

امروز در دانشگاه فرصتی به دستم آمد تا آن دشنام‌نامه‌ی معاشرانِ همشهری نوین را به شجریان (نامه‌ی مرجانِ دارابی) مرور کنم. خواندن این نوشته‌ی سرشار

عارفی کو که کند فهم زبان سوسن؟

حدیث رفت و آمد ما حکایتی غریب است. آنچه که در قبض‌های عظیم بر دل و جانِ من می‌رود ماجرایی جانسوز است و «یکی داستان