۰
نشانهها، چراغها، قلهها…
امروز سی و ششمین سالگرد وفات نور علی خان برومند است. دو روز پیش، همایون خرم هم از جهان رفت. این انسانها، به گمان من، نشانه هستند برای بشریت. چراغ راهاند. قلههایی هستند که گاهی تسخیر میشوند و گاهی هم نه ولی همیشه نشانه و چراغ راه باقی میمانند. برای اینها نمیشود و نباید روضه خواند یا مرثیهسرایی کرد. اثری که اینها در روان و آگاهی ما، در فرهنگ ما، در موسیقی ما، در ترانه و ترنم ما، باقی گذاشتهاند، اثری زدودنی نیست. نسلی با نه تنها خاطره بلکه با عین عمل اثرگذار آنها زیسته است و خواهد زیست. این نسل منقرض نشده است – و عمرش دراز باد – و دلیل پایداری این نسل از هنرمندان و این جنس از هنر این است که در گرو صورت و ظاهر نیست و تقلبات و تغلبات جهان گردی به رخسارشان نمینشاند؛ قصهی آنها حدیث صدق است. و صدق و راستی میماند. فکر کردم امروز خوب است – بعد از مدت درازی که ملکوت بینوا و نغمه بوده است – چیزی بگذارم به یاد این عزیزان و همهی کسانی که نامشان پیوند خورده است به آنها – از میان زندگان و رفتگان.
قطعهی اول، برنامهی گلهای تازهی شمارهی ۵۲ – سرگشته – است. با صدای حسین قوامی و آهنگ همایون خرم روی تصنیف حیرتآور و تکاندهندهی سایه – که به «تو ای پری کجایی» مشهور شده است. قطعهی دوم، گلچین هفته شمارهی ۹۷ است که یادبود نور علی خان برومند است (کیفیت این دومی به خوبی اولی نیست ولی قابلشنیدن است).
Audio clip: Adobe Flash Player (version 9 or above) is required to play this audio clip. Download the latest version here. You also need to have JavaScript enabled in your browser.
Audio clip: Adobe Flash Player (version 9 or above) is required to play this audio clip. Download the latest version here. You also need to have JavaScript enabled in your browser.
[موسيقی, گلهای تازه] | کلیدواژهها: , سايه, سرگشته, قوامی, نورعلی خان برومند, همايونخرم, گلهای تازه, گلچين هفته, گلهای تازه
۱
از پریوارِ پنهان… تا «بیداد همایونی»!
میدانم. حالِ دیوانگان است. ظاهراً حال فرزانگان این نیست ولی «المنه لله که چو ما بی دل و دین بود / آن را که لقب عاقل و فرزانه نهادیم»! پریگویی و پریخوانی، از احوال دیوانگان است. اما آتش به جان گرفتگان نیکتر میدانند که وقتی درونات میسوزد یا کمندی در جانات افتاده و در فراز و نشیبی، همین زمزمه کردن با این پری و این پنهان تنیده در جان میتواند راهی در این ظلمتِ بیمنتها پیش روی آدمی بگذارد. روزن امید را میتوان به مدد همین پریخوانی گشود. پری جستن و پری خواندن، شرطی دارد البته و آن این است که بدانیاش تا خواندناش بتوانی. برای دانستناش، باور کردناش هم شرط است. وقتی هرگز باوری به گشایشی و فتوحی نداشته باشی، میشوی گمگشتهی بیابان:
خاکِ سیه مباش که کس برنگیردت
آیینه شو که خدمتِ آن ماهرو کنی
صیقل خوردن میخواهد و صیقل دادن. آدمی گاهی صیقل داده میشود به جبر و گاهی به اختیار خویش را میتراشد و صیقل میدهد. هر چه باشد، تا صیقل نخوری و صیقل ندهی، درجه و مرتبه نمییابی. اندوهات هم روی کاستن نخواهد داشت. جایی اگر نوایی شنیده باشی و نفسی دلات رفته باشد و لرزیده باشد، کافی است تا همان نشانه را پی بگیری و بروی. برای اینکه دلات بلرزد، چنان که باید بلرزد، خواب و خیالها باید:
خواب و خیالِ من هم با یادِ روی تست
تا کی به من چو دولت بیدار روی کنی
اصلاً قصه گفتن میخواهد؟ اینها حدیث کسی است که خونِ دل میخورد. کسی که «هر چه مراد است در جهان» دارد، پریخوانیاش از چیست؟ آمده بودم برای اولین بار این برنامهی همایون گلهای تازه – گلهای ۵۲ را با صدای قوامی بگذارم که جنونِ پریخوانی زبان مرا هم از خود کرد. اگر اینها را هم نخواندهاید، اصلاً خواندن نمیخواهد. برنامه را که بشنوید، اگر آماده باشید، شاید بفهمید اینها که به هم بافتهام یعنی چه. در کنارش گلهای تازهی ۳۷ را هم اضافه کردهام که یک همایون درست و حسابی داشته باشید.
پ.ن. امروز دوست نازنینی – از مشهد – که مدتهاست کوشش میکند بتواند موسیقیهای طربستان را – پس از فتنهی دولت محنت – بشنود، گله میکرد که نمیشود به اینها دسترسی پیدا کرد. هر چند پشت سد فیلتر واقع شدن در این نظام، اسباب مباهات است و ذخیرهی آخرت (!)، ولی اینکه دوستان اهل دل حتی از شنیدن موسیقی و خواندن شعر هم محروم میشوند چون آدمهایی مثل ما زبان به تملق و چاپلوسی در برابر این بساط باز نکردهایم، البته اسباب شرمساری است (طبعاً برای آنان که زمام امور را به دست مردم نادان میسپارند!). در چنین احوالی است که شاعر میفرماید:
آنکه آیینهی صبح و قدح لاله شکست
خاکِ شب در دهن سوسن آزاد گرفت
آه از شوخی چشم تو که خونریز فلک
دید این شیوهی مردمکشی و یاد گرفت…
بیداد «همایونی» فقط قصهی آن روزها نیست؛ وصف حال همین روزهای تلخ و تیره هم هست! فقط رنگها عوض شده است: چه نقش باختی ای روزگارِ رنگآمیز…!
|
[موسيقی, گلهای تازه] | کلیدواژهها: , بيداد, شجريان, قوامی, همايون, گلهای تازه, گلهای تازه