عهد با زلف پریشان

در میان آوازهای دورهی جوانی شجریان اجرایی هست که دست بر قضا عنواناش هم «جوانی» است. آوازی است روی غزلی از فروغی بسطامی در سهگاه و آهنگ تصنیف را هم همایون خرم ساخته است. غزل لطیفی است. یک بیت از این غزل را سخت خوش میدارم و شجریان هم به لحن بسیار دلنشینی این بیت را خوانده است:
دل با همه آشفتگی از عهده بر آمد
هر عهد که با زلف پریشان تو کردم.
(دقیقهی ۱۷ تا ۱۹ این قطعه را بشنوید)
تمام غزل هم خواندنی است:
جانی که خلاص از شب هجران تو کردم
در روز وصال تو به قربان تو کردم
خون بود شرابی که ز مینای تو خوردم
غم بود نشاطی که به دوران تو کردم
آهی است کز آتشکدهی سینه برآمد
هر شمع که روشن به شبستان تو کردم
اشکی است که ابر مژه بر دامن من ریخت
هر گوهر غلتان که به دامان تو کردم
صد بار گزیدم لب افسوس به دندان
هر بار که یاد لب و دندان تو کردم
دل با همه آشفتگی از عهده برآمد
هر عهد که با زلف پریشان تو کردم
در حلقهٔ مرغان چمن ولوله انداخت
هر ناله که در صحن گلستان تو کردم
یعقوب نکرد از غم نادیدن یوسف
این گریه که دور از لب خندان تو کردم
داد از صف عشاق جگرخسته برآمد
هرگه سخن از صف زده مژگان تو کردم
تا زلف تو بر طرف بناگوش فرو ریخت
از هر طرفی گوش به فرمان تو کردم
تا پرده برافکندم از آن صورت زیبا
صاحب نظران را همه حیران تو کردم
از خواجگی هر دو جهان دست کشیدم
تا بندگی سرو خرامان تو کردم
دوشینه به من این همه دشنام که دادی
پاداش دعایی است که بر جان تو کردم
زد خنده به خورشید فروزنده فروغی
هر صبح که وصف رخ رخشان تو کردم
Audio clip: Adobe Flash Player (version 9 or above) is required to play this audio clip. Download the latest version here. You also need to have JavaScript enabled in your browser.
[موسيقی] | کلیدواژهها: , جوانی, سهگاه, شجريان, فرهنگ شریف, فروغی بسطامی, همایون خرم
من خمش کردم خروش چنگ را…

یکی از آوازهایی که شجریان روی ابیاتی از مثنوی بانگ نی سایه خوانده است، در اجرای گلهای تازهی ۱۰۷ است که با تار هوشنگ ظریف و نی حسن ناهید در سهگاه در گوشههای حدی و پهلوی اجرا شده است. تمام اطلاعات مربوط به این آواز در خود برنامه آمده است.
Audio clip: Adobe Flash Player (version 9 or above) is required to play this audio clip. Download the latest version here. You also need to have JavaScript enabled in your browser.
[موسيقی, گلهای تازه] | کلیدواژهها: , ابوالحسن صبا, بانگ نی, سهگاه, شجريان, مثنوی, ه. ا. سايه, گلهای تازه ۱۰۷
جنون افشاری

خاطرهی تقی تفضلی از صادق هدایت و موسیقی ایرانی؛ گلچین هفتهی ۸۷
در پاریس بودم، سالها پیش و هدایت نیز در پاریس بود. گاه گهی دیداری داشتیم و یک بار چنین پیش آمد که در گذرگاهی دیدمش، خیابانی نزدیک خانهی من. گفتیم و شنفتیم و راهکی رفتیم پیاده٬ اگر چه من شوریده و رنجور بودم و او افسرده و به خانهی من که رسیدیم، خواندمش، پذیرفت و درون آمد. لختکی آسودیم. سرگرم تنقل و از ری و روم و بغداد سخن گفتن. مینایی از بادهی فرنگان داشتم، پیش گذاشتم. نمنمک لب تر کردیم تا کمکمک مستان شدیم و آن چنانتر که دیگر سخن را بازار نمانده بود . هر دو بر این بودیم . صفحاتی چند از الحان و نغمههای فرنگ به خانه داشتم، از همه دستی، گوناگون.
خواستم آن صندوقچهی کوکی پیش آورم، شنیدن را. خواستم و برخاستم. لکن حرمت میهمان را، آن هم چنو عزیز میهمانی، به مشورت پرسیدم که از فلان و فلان خوشتر داری یا آن یک و آن دیگری و نام بردم تنی چند از فحول ائمهی شریفترین الحان فرنگ را، که همه را نیک میشناخت، به تمام و کمال و اشارتی کافی بود.
دیدم که جواب نمیدهد. دیگران را نام بردم و از نوکارتران و نزدیکتر به زمانهی ما، باز هم جواب نداد. خاموش ماندم که او سخن گوید. هیچ نگفت اما به پای خاست ساغری در دست، گریبان و گرهِ زنار فرنگ گشوده، همچنان خاموش سوی پستوی حجره رفت، که آشنا بود و باز آمد. سهتار من در دستش. به من داد. و بازگشت به جای خویش و نشست، بی آن که سخنی گوید. به شگفت اندر شدم که به خبر میشنیدم او چنین ساز و سرودها خوش ندارد و شاد شدم که به عیان میدیدم نه چنان است.
ساز کوک ترک داشت. نواختن گرفتم. نخست کرشمه درآمدی ملایم و بعد و بعد همچنان تا بیشتر گوشهها و فراز و فرودها. پنجه گرم شده بود، که ساز خوش بود و راه دلکش و جوان بودیم و شراب ما را نیک دریافته، حالتی رفت که مپرس. و صادق را می دیدم که سر میجنبانید و گفتی به زمزمه چیزی میخواند. چون چندی برآمد ساغر منش پرکرده و به دستی و به دیگر دست نقل، پیش آمد و به من داد. نوشیدم شادی او را.
ساغر تهی از من بستد و گفت: «افشاری» و به جای خویش بازگشت و بنشست، خاموش و منتظر. من مقام دیگر کردم و دلیر براندم، گرمتر و بهنجارتر . میرفتم و میرفتم، همچنان دلیر. در پیچ و خم راهی باریک بودم، به ظرافت و سوز که ناگاه شنیدم صیحهای از صادق برآمد و گفت: «بس است! بس، بس». و گریستن گرفت به زار زار، که دلی داشت نازکتر از دل یتیمی دشنامشنیده. ساز فرو هشتم و سویش دویدم. دست فرا پیش آورد که به خویشم گذار. گذاشتم و لختی گذشت. باز به باده خوردن نشستیم و از این در و آن در سخن گفتیم. اما من مترصد بودم تا سخن را به جایی کشانم که از آن حال که رفت، طرفی دریابم . گویی به فراست دریافت. گفت: «همهی آنچه تو شنیدهای از انکار من این عالم جادویی را خبر است و بیشتر خبرها دروغ، اما اگر من گاهی چنان گفتهام، نه از آن رو بوده است که منکر ژرفی و پاکی و شرف و عزت این الحانم. نه هرگز. من تاب این سحر را ندارم، که چنگ درجگرم میاندازد و همهی درد و اندُهان خفته بیدار میکند. تا سر منزل جنون میکِشدم، میکُشدم، من تاب این را ندارم».
پ. ن. متأسفانه کیفیت صدا در بعضی جاهای فایل صوتی خوب نیست و پرش دارد ولی بهترین کیفیتی که یافتم همین بوده است.
Audio clip: Adobe Flash Player (version 9 or above) is required to play this audio clip. Download the latest version here. You also need to have JavaScript enabled in your browser.
[موسيقی] | کلیدواژهها: , ابتذال, افشاری, تقی تفضلی, جنون, خاکستر, سهگاه, شجريان, صادق هدايت, لطفی, مرضيه, من از روز ازل, موسيقی, پاريس
سمنبویان

این تصنیفی که پرویز مشکاتیان روی غزل «سمنبویان» حافظ در سهگاه – در آلبوم «وطن من» – ساخته است و ایرج بسطامی خوانده، به گمان بسیار مهجور مانده است. ظرافت و میناگری این تصنیف بینظیر است. در میان تمام آوازها و تصنیفهایی که با این غزل خوانده شده است، این یکی از نوادر است و بسیار دلنشین.
Audio clip: Adobe Flash Player (version 9 or above) is required to play this audio clip. Download the latest version here. You also need to have JavaScript enabled in your browser.
[موسيقی] | کلیدواژهها: , ايرج بسطامی, حافظ, سمنبويان, سهگاه, وطن من, پرويز مشکاتيان
هر کس حکایتی به تصور چرا کنند؟!
[تذکره, موسيقی] | کلیدواژهها: , حافظ, سهگاه, شجريان, فرامرز پايور
روز مرگم نفسی مهلت دیدار بده
[موسيقی] | کلیدواژهها: , سهگاه, شجريان, همايون, گلهای تازه, گلهای تازه
نامدگان و رفتگان
این هم تصنیفی است در سهگاه روی شعر سایه. اجرای گروه شیدا. آهنگ از محمدرضا لطفی. من سخت شیفتهی این بیت غزل بودم:
پیش تو جامه در برم نعره زند که بر درم
آمدمت که بنگرم، گریه نمیدهد امان
|
[موسيقی] | کلیدواژهها: , جان جان, سهگاه, شجریان, محمدرضا لطفی, نامدگان و رفتگان, ه. ا. سايه