فمینیست دو آتشه و نرمش بیش از حد
نمیخواستم دربارهی آرای هاله افشار که به تازگی عضو مجلس اعیان بریتانیا شده است چیزی بنویسم. اما در این مصاحبهای که با رادیو زمانه کرده است حرفهایی را تکرار کرده که دو سه هفته پیش در یک سخنرانی عمومی گفته بود. همانجا من به او اعتراض کردم که روشاش دچار تناقض درونی است. آن جملاتِ – از نظر من – مشکلدار را نقل میکنم و سپس نقدم را به او میگویم. او میگوید:
«یکی از اولین کارهایی که انجام دادم این بود که کتاب توضیح المسائل را بررسی کنم و مسائلی را که در مورد زنان نوشته شده بود، با قوانین اسلامیکه در قرآن هست مقایسه کنم.
مشکل زنان مسلمان، اسلام نیست. متاسفانه مشکل تفسیراتی است که “مردان” براین موضوع کردهاند. البته زنان ایرانی حقوقی را که در قرآن به زنان داده شدهاست، گرفتهاند و به نظر من اگر دولت ایران میگوید که اسلامی است، باید حقوق اسلامی زنان را به آنها بدهد. چیزی که به نظر من قابل تحسین است، این است که زنان ایرانی این راه را رفتند و بسیاری از قوانین اولیه را بررسی کردند و پس دادند.»
من به این نکته توجه دارم که هاله افشار سعی میکند در فضایی که اسلام شدیداً زیر حمله است، توجه را از اسلام، به بعضی از مسلمانان معطوف کند و بگوید که آری، هر عیب که هست از مسلمانی ماست و زنان مسلمان «حقوقی خداداده» دارند (این عین تعبیری است که هاله افشار در آن سخنرانی عمومی به کار برد). اما خطای هاله افشار اینجاست که در دفاع از وضع موجود دچار تناقضگویی میشود. زنان مسلمان اگر حقوقی را که اسلام به آنها داده است، گرفتهاند، باید به این نکته توجه داشت که «حقوقی که اسلام به زنان داده است» روی هوا سنجیده نمیشوند. این حقوق را باید در کنار حقوقی که اسلام به مردان داده است و تکالیفی هم که بر زنان فرض کرده است سنجید. علی ابن ابیطالب به قرآن استناد میکند و «استدلال» میکند که زنان عقلشان نصف عقل مردان است و ایمانشان نصف ایمان مردان (بنا به احکام مربوط به ارث در قرآن و احکام مربوط به ادای فرایض دینی) و قس علیهذا (کاری ندارم که آیا و چگونه میتوان این «استدلال» علی را توجیه کرد یا حتی انتساب آن را به او انکار کرد یا اساساً استدلال او را نپذیرفت). در قرآن به مردان این «حق» داده شده است که زنان را تنبیه کنند و احکام دیگری از این قبیل. وقتی آیاتی صریح در قرآن وجود دارد که محتاج هیچ تفسیری نیست و «مردان» با تکیه بر لفظ آن میتوانند نظامی ناعادلانه را در برابر زنان پدید بیاورند، دیگر نمیتوان گفت این فقط تفسیر مردان است که مشکلساز بوده است. من به حسن نیت هاله افشار احترام میگذارم. اما برای حل مشکل کافی نیست که هاله افشار از موضع فمینیستی و خوشبینانهاش به ماجرا وارد شود. او برای حل مشکل نیاز به دانستن علم تفسیر دارد و نیاز دارد بداند چالشهای امروزی در برابر تفسیر از دین چیست و باید بداند که چگونه میشود این تناقضات ظاهری (یا مفهومی) را حل کرد. مسألهی تفسیر یا تأویل مسألهی تازهای نیست و فقط دربارهی حقوق زنان مطرح نشده است. بسیاری از فیلسوفان و باطنگرایان در تاریخ اسلام استدلالهای مشابهی دربارهی آیات دیگری از قرآن داشتهاند و روشِ آنها ارایهی تفسیر فقهی برای حل مسأله نبوده است.
هاله افشار تصویری که از وضعیت زنان ایرانی به دست میدهد، تصویری است مثبت. ارایهی تصویر مثبت کار خوبی است به شرط آنکه ابعاد مسأله را از آنچه هست کوچکتر نکند. استیفای حقوق زنان تنها در گرو فعالیت زنان و ادعای گرفتن حقوقی که خدا در قرآن به آنها داده است، نیست. برای «حل مشکل» نیاز به حرکتی همه جانبه است که ارکان مختلف جامعه، از زنان گرفته تا مردان، از فقیه و فیلسوف گرفته تا جامعهشناس و متکلم، از قاضی گرفته تا سیاستمدار، به حل همه جانبهی مشکل بپردازند. نیازی نیست کسی آغاز به طرد و نفی یا خدای ناکرده انکار احکام قرآنی کند. مسأله فقط تفسیرهایی که «مردان» کردهاند نیست. مسأله بیشتر فضای مردانهی حاکم بر شکلگیری خودِ آن احکام بوده است. این نکتهای است که هاله افشار از نظر دور داشته یا تعمداً از پرداختن به آن طفره میرود. این را هم درک میکنم که ورود به این مسأله و تلاش برای حل این معضل، هم جسارت میطلبد و هم دانش. دانش هم تنها دانش احکام ظاهری دین نیست. دهها دانش مختلف باید با هم جمع شوند تا پاسخی جامعتر به مشکل یافت شود.
من در همان سخنرانی دو سه هفته پیش هاله افشار به عدهای از دوستان گفتم که اگر قرار باشد فمینیست دوآتشهی زنان مسلمان هاله افشار باشد، زنان هماکنون قافیه را باختهاند. من نه به افراط و تندروی پارهای از فمینیستهای ایرانی معاصر باور دارم (و بلکه باور دارم که روش و منشِ آنها وضعیت را دشوارتر و بغرنجتر میکند)، و نه باور دارم که با ملایمت و نرمش بیاندازه صورت مسأله را تغییر دهند. هاله افشار دارد مسألهای را حل میکند که اصل مسأله نیست. اصل مسأله فربهتر از این است. هاله افشار برای به کرسی نشاندن رأی خود نیاز به تلاش فراوانی دارد و تازه معلوم نیست اصلاً بتواند این حرف را به مسلمانان بقبولاند. حداکثر کاری که خواهد توانست بکند این است که به عدهای از غربیان که به او احترام میگذارند و او را صاحبنظر میشمارند بقبولاند که اسلام آنقدرها هم که گفتهاند چهرهی خشن و ضد زن ندارد. سعیاش مشکور باد، اما مسأله هنوز حل ناشده باقی میماند!
[دين] | کلیدواژهها:
داریوش جان من درست متوجه منظورت نشدم! بالاخره افشار باید علم تفسیر بداند یا نه؟ اگر باید بداند که خوب برداشت او نیز همین است که در جامعهی مردسالار، فقهای مرد، تا کنون تفسیر درستی ارائه ندادند. این حرف او درست یعنی نشسته و حداقل نظرات ۲ نفر از فقهای معاصر را بررسی کرده و به این علم رسیده که تفسیر مردسالارانه تا کنون اشتباه بوده و هر عیب که هست از مسلمانی ماست. تا اینجا البته نیازی به دانستن علم تفسیر به آن معنای اخص نیست.
اما اگر به قول شما: “آیاتی صریح در قرآن وجود دارد که محتاج هیچ تفسیری نیست و «مردان» با تکیه بر لفظ آن میتوانند نظامی ناعادلانه را در برابر زنان پدید بیاورند، دیگر نمیتوان گفت این فقط تفسیر مردان است که مشکلساز بوده است” این یعنی مشکل از صراحت قرآن است، و حالا باید چاره اندیشی کرد که چگونه میتوان این آیات بینیاز از تفسیر را در جامعهی کنونی تجویز کرد و راه حل چیست. با این وضع چرا او باید علم تفسیر بداند؟
***
سؤال خوبی است. مشکل با خود علم تفسیر است و اتفاقهایی که در این علم افتاده است. من قبلاً هم دربارهی این نوشتهام که فقها مدتهاست که بعضی از روشهایشان منسوخ شده است (احیای نسخ منسوخ). گمان میکنم مسأله اساسیتر از فقط نقش مردان یا زنان است. رویکرد نسبت به فهم و تفسیر دین باید تغییر کند. چنانکه حتی فهم و تفسیر فقه باید متحول شود.
چی بگم؟!
خود این خانوم پیش فرض نداره که میخواد بره تفسیر کنه؟
بر فرض که اینجوریه، اگه یه زن بره تفسیر کنه مردا رو سر جاشون میذاره!!؟
غریب خدا…
من هم مثل سوشیانت درست متوجه منظور شما نشدم.داریوش عزیز بالاخره موضع صریح شما چیست؟
راستی به تازگی فتوایی از مکارم شیرازی(در مورد مسائل مربوط به زنان ) خواندم که البته جواب خانم مهرانگیز کار(عضو فعالان حقوق بشر و حقوق زنان که قبلاً عضو کمسیون حقوقی مجلس بودند)بسیار جالب است.در ضمن فکر میکنم خانم افشار تنها هدفش عوض کردن دیدگاه جهانی نسبت به اسلام است که اگر این طور باشد موفق عمل کرده.این طور نیست؟
***
دوست عزیز،
من در پاسخ سعی کردم منظورم را بیشتر توضیح بدهم. شما بفرمایید ابهاماش کجاست تا من روشنتر بگویم.
د. م.
داریوش جان موفقم. یک مشکل اساسی در مورد اسلامشناسی، چه از طرف مدافعان و چه از طرف موافقان این است که همه چیز از اسلام به سوی مسلمانی هل داده می شود. این مساله اول مشکل چندانی ایجاد نمی کند اما بعدا ما را با فضای سیال یا به عبارت بهتر “لیز”ی روبرو می کند که قابل بحث و نقد جدی نیست. حالا اینجا مجال نیست وگرنه بیشتر حرفم را باز می کردم ولی همینقدر هست که در کل با این حرفت موافقم.
در مورد پستت چیزی نمی تونم بگم چون اطلاعات زیادی تو این زمینه ندارم فقط درباره مثالی که زدی از حضرت علی: من نمی دونم چرا هر انتقادی می خوان به اسلام بکنن میان یه حرفی از علی به عنوان مدرک میذارن رو میز و بعد میگن :ببینید ، علی که دیگه آخرتش بوده این حرفو زده چه برسه به بقیه ! در حالی که از نظر خود اسلام حرف یک شخص رو وحی منزل دونستن اشتباه است مخصوصا اینکه قرار نیست حضرت علی هر حرفی که در طول زندگیش زده قابل تعمیم برای تمام طول تاریخ باشه. اینکه واقعا این حرف ها رو زده یا نزده کاملا مشخص نیست اما اگه حتی فرض کنیم که حقیقت داشته باشه بازهم چیزی رو علیه اسلام اثبات نمی کنه ..چون زنان زمان حضرت علی (یعنی ۱۴ قرن پیش ، بیایان برهوت ، عربستان دور از تمدن، قبیله های وحشی) نصف مردان هم نمی فهمیدند و تازه شاید نصف هم زیاد بود و علی لطف هم کرده. زنانی که یا زنده به
گور می شدند و اگه زنده می موندند مثل برده باشون رفتار می شد و دائم خونه زندانی بودند و از خیلی چیزها مخصوصا آموزش محروم بودند مسلمه که عقلشون ( قدرت درک و فهم و تصمیم گیری) خیلی کمتر از مردان خواهد بود. به خاطر همین هم بود که علی توصیه می کرد با زنان مشورت نکنند. وگرنه منظورش یه تعریف کلی از زن ها که نبوده ، علی که نمی تونست با مردانی که سالها با فرهنگ برده سازی زنان بزرگ شده بودن بیاد و مثل یه فمینیست حرف بزنه. چون نه تنها چیزی نمی فهمیدن که بدتر مخالفت هم می کردن. علی اگه امروز از قبرش بیرون بیاد و زنده بشه مطمئن باش یه جور دیگه حرف میزنه. حتی خیلی از ایه های قرآن هم مختص شرایط اون زمان بوده چه برسه حرف های روزانه یه مرد معمولی.
توصیه می کنم برای دفاع از یا حمله به یک موضوع خاص از روش های عامیانه استفاده نکنید .مثل این سوژه تکراری تنبیه کردن زنان که تو قرآن اومده رو دائم دستاویز قرار دادن در حالی که این زدن رو خود پیامبر تفسیر کرد و گفت با دسته مسواک و امام صادق گفت با ساقه گندم (یعنی یه جورایی مثل تلنگر زدن وگرنه با این چیزا هرجوری بزنی که درد نداره)و علاوه بر این عایشه در طول زمانی که همسر پیامبر بود بارها ازارش داد ، بد اخلاقی می کرد و خیلی کارهایی که درشان همسر پیامبر نبود ، چرا خود پیامبر نزدش ؟ یعنی خودش به ایه ای که بش نازل شده عمل نمی کرده ؟
من فکر می کنم نسبت به این مسائل که احتیاج به مطالعه و بینش عمیق و دقیق داره نباید نگاه و قضاوت پوپولیستی داشت.
***
دوست عزیز،
سخنان مرا یک بار دیگر بخوانید. من که از علی انتقاد نمیکنم. حرف بر سر چیز دیگری است. تمام آنچه در طول تاریخ به عنوان «تفسیر دین» به ما رسیده است چیزهایی است که «تاریخ دین» را میسازند. سخنان علی ابن ابیطالب، به عنوان امام نخستِ شیعیان، آراء متکلمین، فلاسفه، عرفا و غیره را هم بگذارید کنارش. آراء غزالی، ابن سینا، خواجه نصیر طوسی، ملا صدرا، ملا هادی سبزواری و دهها آدم دیگر را هم در نظر بگیرید. بله، من هم شکی ندارم که اگر علی قرار بود امروز میان ما زندگی کند، به احتمال قوی جور دیگری فکر میکرد و اصلاً داوریاش فرق داشت. شما باز هم به یک نکتهی مهم دیگر در یادداشت من اعتنایی نکردید. من مشخصاً نوشته بودم که علی «استدلال» کرده است پس میشود در استدلال او خدشه کرد، چون استدلال است و متکی به شخصیت ولاییاش نیست. پس داوری و نگاه من مطلقاً پوپولیستی نیست.
در ضمن من هرگز نگفتم که علی که دیگر آخرش بوده است دیگر حساب بقیه روشن است. علی هم یک نمونه در میان دهها نمونهی دیگر است. شما مسأله را شخصی نکنید. یقین بدانید که احساس قلبی و باطنی من نسبت به علی اگر پرشورتر از شما نباشد، قطعاً علی را با هر آدم دیگری قیاس نمیکنم. ولی وقتی پای تاریخ در میان است، قطعاً برای مدتی هم که شده باید احساسات و عواطف را کنار گذاشت.
شما خودتان همین جمله را بخوانید: «چون زنان زمان حضرت علی (یعنی ۱۴ قرن پیش ، بیایان برهوت ، عربستان دور از تمدن، قبیله های وحشی) نصف مردان هم نمی فهمیدند و تازه شاید نصف هم زیاد بود و علی لطف هم کرده.» خودتان از همین جمله چه استنباطی میکنید؟ واقعاً معتقدید همهی زنان زمان حضرت علی نصف مردان هم نمیفهمیدند (که تازه شما با این حرف دربارهی آن «لطف» هم کردهاید؟). خوب برادر من! با این استدلالی که شما میکنید، یقین بدانید زنان هیچ زمانی چندان فرقی با زنان آن زمان ندارند! زنان زمان حضرت علی شامل چه کسانی میشود؟ خدیجه؟ عایشه؟ فاطمه؟ زینب؟ سکینه؟ شامل اینها هم میشود؟ میدانید که عایشه چقدر میفهمیده است و جدای اینکه همسر پیامبر بوده زنی بوده است بسیار باهوش و ذکاوت و فوقالعاده مؤثر در تاریخ اسلام (خواندن تاریخ و بررسی اینکه چرا عایشه با علی جنگیده است هم نکتهی مهمی است). شما به همین عایشه میگویید نصف مردان نمیفهمیده است؟ (بماند که سخنان علی گاهی اوقات ناظر به شخص عایشه است!). به هر حال شما خودتان اگر یک بار دیگر تاریخ را به دقت بخوانید و به ویژه زندگانی حضرت علی و اتفاقات پس از وفات پیامبر را خوب مطالعه کنید، خواهید دید قضایا آن قدر هم که شما میبینید صفر و یک نیست.