غصب مفاهیم دینی در سیاست
کسانی که با فرهنگ اسلامی آشنایی عمیق دارند، به خوبی میدانند جایگاه «امر به معروف و نهی از منکر» چه اندازه اساسی و مهم در شکل دادن به نظام اجتماعی و حتی سیاسی جامعهی اسلامی است. همین الآن درنگ کنید لحظهای. امر به معروف و نهی از منکر را در قالب سیاست امروزی کشور ما نبینید. به همان گونه بفهمیدش که قرآن میگوید و مولا علی میگوید. امر به معروف و نهی از منکر، عمدتاً در رابطهی میان رعایا و حکام است که معنای دقیق و روشنی پیدا میکند (و این در اشارات مولا علی آشکار است).
هنوز بحث کتاب خانم علوی (اسم واقعی ایشان هر چه که هست) ادامه دارد. به تدریج برای همین کتاب صفحهی جداگانهای باز میکنم و نقدها و یادداشتهایام را بر حاشیهی کتاب مفصلتر و مبسوطتر مینگارم. این مورد را در بستر همین موضوع و توضیح بالا بخوانید. خانم علوی بدون هیچگونه اشارهای به اینکه در فرهنگ اسلامی چیزی به اسم «امر به معروف و نهی از منکر» وجود دارد، مستقیماً موضوع را در بستری سیاسی قرار داده است و آمران به معروف و ناهیان از منکر را (من دربارهی اتفاقاتی که زیر این پوشش و به این بهانه در ایران میافتد داوری نمیکنم) «پلیس اخلاق» معرفی میکند (morality police). شاید ترجمهی آزاد و تحت اللفظی آن گروهی که در ایران این کار را میکنند همین باشد و در واقع این ترجمه به خوبی رفتار ناصواب برخی از آنها را نقد میکند. اما باور بفرمایید این شیوهی معرفی «امر به معروف» ایراد اساسی دارد. خانم علوی حداقل میتوانست بستر مقولهی امر به معروف و نهی از منکر و محظورات و موانع و شرایط شرعی و اخلاقی این فرهنگ را بر اساس اندیشهی قرآنی و اصل آداب آن به درستی توضیح بدهد. بعد از آن خیلی راحت میتوانست بگوید که این شیوهی امر به معروف و نهی از منکر حتی با آنچه که قرآن گفته است فرق دارد و در واقع دین و اخلاق دین گروگان سیاست شده است. این ترجمههای آزاد و رهای خانم علوی، مانند مورد (نمایندهی خدا بر روی زمین) تنها تصوری که به من خواننده میدهد این است که خانم علوی بیپرده انتقادهای تند و تیزش را با موضعی سیاسی از حکومت فعلی ایران نشان داده است. البته ایشان حق دارد این تصور را داشته باشد اما مهمتر این است که پای این حرف هم بایستد.
راستی برای شما عجیب نیست که خانم علوی که در پشت جلد کتاب از رقم بزرگ بالای شصت هزار وبلاگنویس یاد کرده است، به زحمت از بیش از پنجاه وبلاگ مطلب نقل کرده و تازه بعضی از وبلاگها مانند شبح و سر دبیر خودم بالاترین آمار نقل قول را دارند؟ چرا بعضی از وبلاگها اصلاً آدرسشان در کتاب موجود نیست و عملاً پیدا کردن منبع این وبلاگهایی که تنها نامشان به انگلیسی ترجمه شده است، تقریباً محال است؟ چرا بعضی وبلاگها آدرسهایی نادرست دارند و وقتی آدرس پای یک مطلب را تایپ میکنی، مثلاً میبینی که آن وبلاگ خاص در آن تاریخ به خصوص اصلاً در جای دیگری بوده است و آدرس درستاش این نیست؟ اینها اگر نشان بیدقتی و بیاعتنایی نیست، پس چیست؟ چرا تمام مقولاتی که به درستی هم خانم علوی نقل کردهاند، تقریباً بلا استثناء در زمرهی موضوعات سیاسی داغ مطرح ایران است؟ یعنی در وبلاگستان هیچ موضوعی طرح نمیشود که مسألهی داغ سیاسی نباشد؟ مثلاً شعر هیچ شاعری نقد نمیشود؟ هیچ موضوع فلسفی به چالش کشیده نمیشود؟ مسایل اجتماعی جهانی بررسی نمیشود؟ فارغ از سیاستورزی و نقد سیاست حاکمیت و ایراد گرفتن از (به قول خانم علوی) «تلقی حاکمیت از اسلام» هیچ چیز دیگری طرح نمیشود؟ وبلاگستان این است؟
[نقد و نظر, وبلاگستان, پروندهی «ما ايرانيم»] | کلیدواژهها:
بار دیگر وبلاگستان فارسی
متن کامل نقدی را که بر کتاب «ما ایرانیم» نسرین علوی نوشته بودم، در «ضیافتخانه»ی ملکوت آوردهام، به همراه لینکهای مربوطی که طبیعتاً در صفحات بیبیسی نمیتوانند ظاهر شوند (اصولاً متن خبری بیبیسی هایپرلینک بردار نیست). کسانی که با مراجعه به هیچ کدام از صفحات اصلی بیبیسی عنوان مطلب را در هیچ کجای صفحات نمیبینند، میتوانند برای خواندن مطلب مستقیماً به ضیافتخانه هم مراجعه کنند. لینک مطلب البته در ملکوت و ضیافتخانه آمده است.
باری، به جز این نقد مختصر و فشرده که به دلایل محدودیتهای انتشار رسانهای، بسیاری از ابعاد کتاب را بررسی نکرده است، به زودی نقد مفصلتری از کتاب خواهم نوشت و در ملکوت خواهم آورد. البته در این میان از توضیحات نویسندهی کتاب هم قطعاً استقبال میکنم و امیدوارم برای روشن شدن ذهن خوانندگان اگر توضیحاتی دارند، در ذیل همین مطلب یا هر جای دیگری توضیحات مقتضی را منتشر کنند. به جز نقد مفصلتر فارسی، البته نقدی هم به انگلیسی بر این کتاب خواهم نوشت و در «ملکوت غربی» میآورم تا خوانندگان غربی هم حداقل دیدگاهی متفاوت از این کتاب داشته باشند و تنها به یادداشتهای خوانندگانی که دسترسی مستقیم به وبلاگستان فارسی ندارند (از قبیل این مطلب در ایندیپندنت) بسنده نکنند و آن را تمامی تصویر این کتاب نپندارند.
همین الآن ایمیلی از خانم علوی داشتم که مرقوم فرموده بودند: «به خاطر بعضی از نکات بسیار معتبری که مطرح کرده بودید، اکنون مقدمهای بر چاپ جلد مقوایی کتاب اضافه خواهد شد». جای خوشوقتی است به هر تقدیر. در خاتمه این را باز هم اضافه میکنم که نقد من مطلقاً از ارزش کار خانم علوی نمیکاهد. به هر حال ایشان کار ارزشمندی کردهاند.
[روزنوشتها, پروندهی «ما ايرانيم»] | کلیدواژهها:
یکی دو حاشیه تا اطلاع ثانوی
دارم آماده میشوم که از اداره مستقیم بروم رویال فستیوال هال برای کنسرت شجریان (البته پریشب هم شجریان کنسرتی دیگر در لندن داشت که این یکی باید تکرار آن باشد). شاید برای کسانی که با طبع و خوی من آشنا هستند و ایضاً به کرات این وبلاگ را دیدهاند برایشان کمی غریب باشد که بدانند من تا به حال در عمرم نه شجریان را از نزدیک دیدهام و نه به کنسرتی از او رفتهام! این هم مزید اطلاع ارباب فضل و هنر! باری، امشب علیالظاهر قرار است که به توفیق حق بخت یار باشد و بیواسطه کنسرت حضرت استاد را شاهد باشم. البته خودم فکر میکنم که کمی دیر رسیدهام. کنسرتهای شجریان را احتمالاً بایستی خیلی پیشتر از اینها میرفتم. هنوز کنسرت را نرفتهام اما احساس میکنم استاد دیگر دارد رو به بازنشستگی میرود. امیدوارم برنامهی امشب این پیشبینی مرا نقض کند. هنوز که هنوز است شنیدن صدای شجریان جانام را مرتعش میکند. هنوز هم شجریان (صدای شجریان) برای من فرصتی بینظیر و نایاب برای تجربهی بارقههای درخشان هنر و فرهنگ و معنویت قوم ایرانی است.
و اما بعد، دربارهی نقدی که بر کتاب خانم علوی نوشتهام باید نکاتی اضافه کنم که فرصتی باشد به تفصیل از آنها خواهم گفت. باری ایشان مرحمت کردهاند و از طریق ایمیل توضیحاتی دادهاند که در فرصت مقتضی در وبلاگ میآورمشان. خوشحال میشوم دوستانی که کتاب را خواندهاند در ذیل همین مطلب یا مطلب پیشین نظرشان را دربارهی نقدی که نوشتهاند مرقوم کنند (نه مانند حسین درخشان که اصل را رها کرده و راست زده است به تیر دروازه!). اگر در استدلالهایی که آوردهام یا تحلیلی که نوشتهام ایرادی هست یا نظری متفاوت دارید، لطف کرده و تذکر دهید. تنها این را اضافه کنم که نقدی که نوشتهام به هیچ عنوان از ارزش کار نمیکاهد. این کار، کار نخست است و هر اندازه هم از دید من ایراد داشته باشد، جای خسته نباشید دارد. به هر حال از نقد کتاب نباید انتظار مدح کتاب داشت. به خانم علوی هم از اینجا صمیمانه خسته نباشید میگویم هر چند زیاد با بعضی از دیدگاههای طرح شده در کتابشان موافق نیستم.
[روزنوشتها, وبلاگستان, پروندهی «ما ايرانيم»] | کلیدواژهها:
وبلاگستان سیاه و سفید
نقدی که بر کتاب «ما ایرانیم» نسرین علوی نوشتهام در بیبیسی فارسی منتشر شده است (روایتی سیاه و سفید از وبلاگستان فارسی). فعلاً خود متن را بخوانید تا در فرصتی دیگر با تفصیل بیشتری دربارهی این کتاب بنویسم.
[نقد و نظر, وبلاگستان, پروندهی «ما ايرانيم»] | کلیدواژهها: