گفتم: «خضری که دستگير فتادگان است، چرا به دشواری در دسترس است؟ اصلاً آنقدر دور از دست است که وجودش شانه به شانهی محالات میسايد».
خنديد و گفت: «عجيب است که ظرايف را نمیبينی. همنشينی خضر شرط دارد. خضر البته از چشم اهل قدرت و دنياطلبان پنهان است. آن نگاهِ ظاهر شکافِ خضر نصيب هر کسی نمیشود. موسی هم تابِ جهانسوزی او را نمیآورد. اصلاً خضر برای عمدهی اهل جهان نيست. خضر اگر ظاهر باشد، نظام عالم از هم میپاشد. خضر لزوماً پنهان است و در لباس مبدل!
گرت هواست که با خضر همنشين باشی
نهان ز چشمِ سکندر چو آب حيوان باش».