روز قبل از اينکه بروم مونيخ، خوشبختانه توانستم در روز اول ششمين کنفرانس دو سالانهی مطالعات ايرانی شرکت کنم (البته با کمی تأخير). به خاطر کمبود وقتی که داشتم تنها فرصت داشتم در دو پانل شرکت کنم که البته هر دو مغتنم بود. اولی البته پانلی بود که داريوش آشوری در آن مطلبی داشت و پانل دوم، پانلی بود که اساتيدی چون دکتر مهدی محقق، دکتر نصرالله پورجوادی، آليس هانزبرگر و جمعی از ارباب دايرة المعارف بزرگ اسلامی در آن حضور داشتند.
در پانل دوم نکتهای توجهام را جلب کرد. نکتهی ظريفی است و شايد چندان به چشم نيايد اما ارزش گفتن دارد. در ميان تمام سخنرانیهای آن پانل روز اول، سنجيدهترين، عالمانهترين و منطقیترين سخنرانی از آن نصرالله پورجوادی بود. از آن سو، البته کسانی چون آليس هانزبرگر و لئونارد لوييسون هم سخن گفتند. اما يک تفاوت بارز ميان سخنان پورجوادی و سخنان مثلاً لوييسون بود. لوييسون با تکيه بر ذايقهی ادبی و سليقهی صوفيانهاش مطلب ارايه میکرد که البته برای کسی چون من جای سئوال زياد داشت. لوييسون، فیالمثل، در باب بحث تأثيرپذيری حافظ از نزاری قهستانی به ذکر چند شاهد مثال بسنده کرده بود (که البته مظاهر مصفا هم اينها را در مقدمهی تصحيحاش از ديوان نزاری آورده بود)، اما به راحتی میشد اين شواهد را تضعيف و حتی طرد کرد. اين مقايسهها بيش از آنکه پايهی محکم استدلالی داشته باشند، مبتنی بر حدس و گمان و تمايل درونی گوينده بر يافتن شباهتی ميان حافظ و نزاری بود. من ترديدی ندارم که به هر حال، نزاری تأثيری بر شاعران پس از خود داشته است. اما آن اندازه بزرگ کردن نزاری و ناديده گرفتن تمام سنت ادبی پيش از حافظ تنها از کسی بر میآمد که در حوزهی ادبيات و عرفانورزی ذوقی مانده باشد و ممارستی در فلسفه نکرده باشد. بر خلاف سخنان لوييسون، سخنان پورجوادی بسيار حسابشده و دقيق بود و تلاشی جدی به خرج داده بود که هيچ چيزی اعتبار عقلانی و استدلالی مدعياتاش را مخدوش نکند (به جز يکی دو مورد حاشيهای که من بر سخنان پورجوادی افزودم و مورد قبول او هم بود).
اين تفاوت بزرگ به نظر من از آموزش فلسفی پورجوادی میآيد. پورجوادی دانش فلسفیاش از کسانی مثل هانزبرگر و لوييسون (در عين ادای احترام به تلاشهای هر دو) بسيار بيشتر است. البته در آن ميان، با تکملههای دکتر محقق هم با آن لحن عالمانه و ملاوارش هر وقت که ابياتی از ناصر خسرو را نقل میکرد يا حديثی را يادآور میشد، آدم بلافاصله حس میکرد با کسی روبه روست که بسيار در علوم عربيت و معارف آخوندی متبحر است.
پ. ن. افراد بیشماری در اين همايش بودند که البته امکان ديدارشان فراهم نشد. يک نمونهاش همين مادام ميم وبلاگستان. شايد روزی ديگر در جايی ديگر بشود اين ارکان وبلاگستانی را گرد هم ديدار کرد.