آشوبهای لندن همچنان ادامه دارد و لحظه به لحظه به وسعتاش افزوده میشود. علل و زمينهی بروز اين تنشها و آشوبها را نمیدانم – یا دستکم آنقدر نمیدانم که بتوانم با قاطعیت چيزی بگويم – اما در اين یکی دو روزی که تلويزیون را میبينم، نکتهی قابل تأملی توجه مرا جلب کرده که گمان میکنم برای مخاطب ايرانی اعتنای به آن بسیار مهم است. پيش از آن توضيح بدهم که وقتی میگویم رسانهها – و تلويزيون بريتانيا – مقصودم چيزی است بسيار بیشتر و فراتر از آن تصور کلیشهای و قالبی که رسانههای وطنی ما از بیبیسی به خورد مخاطب فارسیزبان میدهد: آن تصویر، عمدتاً و بيشتر تصویر بخش فارسی بیبیسی است که هر چند زیرشاخهی بیبیسی است ولی تفاوتهای اساسی و بنيادین به رسانههای بريتانيایی دارد که شرحاش خارج از بحث ماست.
عمدهی تصاويری که از صبح ديدهام، تصاوير زندهای بوده است از حضور پليس، که در اکثر موارد کمتعداد است و بيشتر در موضع دفاعی و نه در مقام حمله و سرکوب. بخش ديگر اين تصاوير هوايی، حملات شورشيان و اراذل و اوباش به مغازهها و منازل مسکونی بوده است: جمع کثيری مشغول غارت، دزدی و آتش زدن به خانهها و اموال عمومی هستند. و باقی صحنهها، صحنههای آتشسوزی هولناکی است که از صبح به نقاط مختلف لندن سرايت کرده است.
طبيعتاً مقامات و مسؤولان دولتی واکنش نشان دادهاند هر چند شمار زيادی از آنها در تعطيلات بودهاند و مجبور به کوتاه کردن تعطيلاتشان شدهاند، از جمله ديويد کمرون، بوريس جانسون (شهردار لندن) و ترزا می (وزير کشور). اما نکتهی ظريف و حساس ماجرا، حضور رسانههاست به خصوص تلويزيون که صحنههای زندهی حوادث را پخش میکند. در اين ده سالی که در لندن زندگی میکنم، مشاهدهی اوليهی من اين بوده است که رسانه – خصوصاً تلويزیون و شبکهی خبری ۲۴ ساعتهی بیبیسی – عمدتاً متوازن عمل میکند و در موارد حساس حضوری پررنگ و حرفهای دارد. هيچکس ملاحظه و رعایتی برای هيچ صاحب قدرت و سياستمداری ندارد. اين مشاهدهی اوليه را بارها آزمودهام. اين البته نتيجه نمیدهد که اين رسانه پاک و طيب و طاهر است و خطا نمیکند و امامزادهای است که میتوان به سرش قسم خورد. اما مخاطب ايرانی، هميشه یک معيار برجسته و زنده پيش رو دارد: رسانههای ايرانی داخل کشور (و حتی آنها که برای خارج پخش میشوند). و مغز سخن من همينجاست.
تصورش را بکنید که در روزهای اولیهی پس از انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸، تلويزيون ما قرار بود صحنههايی زنده از درگيریها و تظاهرات پخش کند. درست است که ماهيت آن تظاهرات – که مبتنی بر مطالبات سياسی و تقاضاهای آزادیخواهانه و عدالتجويانه بود – تفاوتی جدی با حوادث لندن دارد، اما نقش رسانه همچنان مهم است. اگر قرار بود تمام مردم ما، شاهد يکايک صحنههای برخورد ميان مردم و نیروهای امنيتی و نظامی در خیابانها باشند، به نظر شما داوری مردم چه میبود؟ (مثلاً این ويدیو و اين يکی و اين يکی را ببينيد).
هماکنون که ماجرا همچنان داغ است، احساس کردم مهم است که این تفاوت موقعيت و مقام را برجسته کنيم: ۱) حادثهی لندن، مشابه حوادث پس از انتخابات ایران نيست؛ ۲) مردمی که آتشسوزی میکنند و دست به غارت و دزدی میزنند، زمین تا آسمان با مردمی که در آرامش و سکوت تظاهرات کردند – و پاداش آرامش و صلحجوییشان را هم به خشنترين وجهی گرفتند – تفاوت دارند؛ ۳) رسانههای بريتانيايی – بر خلاف رسانههای وطنی – عقد اخوتی با قدرت مسلط و نيروی حاکم نبستهاند؛ همين يکی دو هفته پيش بود که روپرت مرداک حيثیتاش بر باد رفت و امروز نوک پيکان انتقادها آرام آرام متوجه دولت میشود (در عين اينکه غارت و شورش محکوم میشود).
در پايان کافی است اين پرسش را يک بار دیگر تکرار کنیم: آيا رسانههای داخلی ما حاضر بودند درست مانند همین رسانههای انگليسی – نه بيشتر و نه کمتر؛ بلکه درست مانند همینها – تصاویر و صحنههای روز انتخابات، روزهای پس از انتخابات و ماههای بعد را پوشش دهند و اخبارش را به دقت منتقل کنند؟ اين يک پرسش بزرگترین و مهمترين پرسشی است که يک ايرانی حق دارد از خود بپرسد.
پ. ن. اين ماجرا نکات پيچيدهای دارد و حتماً ظرافتهای بيشتری در کار است. نمیتوان در مجالی به این کوتاهی همهی موارد را بررسی کرد ولی در چنين مواردی، نقش رسانه بسيار مهم و تأثیرگذار است: آیا رسانه میتواند اعتماد مخاطب و مردم را جلب کند يا کاری میکند که مردم بيشتر متقاعد شوند که رسانه کارش دروغسازی، خبرسازی و دروغپراکنی به نفع قدرت مسلط و فرمودهها و بخشنامهها و دستورهاست؟ مزيد يادآوری، تذکر میدهم که تصاویر و فیلمهای حادثهی مرگ ايان تاملينسون - که در جريان تظاهراتی در لندن به دست پليس کشته شد - دقیقاً در همين رسانهها به وسعت منتشر شده بود.
پ. ن. ۲. شاهد از غيب رسید: مصلحی: خبرنگار کسی است که هوای مسئولان را داشته باشد!
پ. ن. ۲. شاهد از غيب رسید: مصلحی: خبرنگار کسی است که هوای مسئولان را داشته باشد!
نظرها (3)
Salam.jenabali dah sale unja zendegi mikoni va ellate sholooghiha ro nemidoni?
Hamin neshoon dahandeye nobooghe toye nadan hast ... ya inke khodet ro zadi be nadani, dar har soorat khodeti. Ablah jaan, ellatesh naboode demokrasiye eghtesadi hast, ya chizi az in dast...arazel o obash khatab kardan mardome gorosneye London va gheyre ham dadi ro dava nakhahad kard.
AliReza | جمعه، ۲۱ مرداد ۱۳۹۰، ۱۷:۵۳
سلام. با تشکر از شما و مطالب خوبتان. کاش شما با قدرت قلمی که دارید، یک پست روشنگرانه درباره واکنشهای (خنده آور) مسئولان ایرانی به حوادث لندن مینوشتید که ما برای دوستهای اصولگرایمان در تهران بفرستیم. خیلی ها جدا باورشان شده که "موج بیداری اسلامی" به "قلب اروپا" رسیده! اینکه حکومت اسلامی اینطور قلب واقعیت میکند دردناک است، جنبش آزادیخواهی مردم خودش را خرابکاریهای اراذل و اوباش مینامد، و خرابکاریهای اراذل و اوباش لندن را فریاد مردم مظلوم و ستمدیده. نفرت انگیز است
maryam | پنجشنبه، ۲۰ مرداد ۱۳۹۰، ۱۶:۰۹
Check this link: http://www.presstv.ir/detail/193030.html
-----------------------
:)
Anonymous | سه شنبه، ۱۸ مرداد ۱۳۹۰، ۱۰:۵۷