آيا پاسخگویی همه جا و برای همه خوب است؟ آيا همه کس بايد نسبت به همه چيز و در همه جا پاسخگو باشند؟ از این مهمتر، در رابطه با سياست و ارباب قدرت، پاسخگويی يعنی چه؟ چه کسی بايد پاسخگو باشد؟
اگر به ايران نگاه کنيم، مورد مشابهی از آن را میتوان در يکی از تعاليم اخلاقی دين اسلام يافت: امر به معروف و نهی از منکر. مايهی دريغ فراوان است که در کشورِ ما اينها نه تنها بد فهميده میشوند بلکه بد هم استفاده میشوند. پاسخگويی، در يک نظام دموکراتيک، اساساً خطاباش به اهل قدرت است و آنها که بر مسند سياست و سياست کردن نشستهاند نه يک لا قبايانی که دستشان از آسمان و زمين کوتاه است. آنکه زندگیاش به يک اشارهی ارباب قدرت میتواند دود شود، چه معنا دارد به پرسش و پاسخ گرفته شود؟ امر به معروف و نهی از منکر، نخستين مخاطباش حاکمان هستند. حاکمان را بايد به معروف امر کرد و از منکر نهی. و اين کار را شهروندان انجام میدهند در برابر دولتمردان. دولتمردان تا بر مسند قدرت تکيه زدند، نمیتوانند ديگر به پشتوانهی قدرت مردم را به پاسخگويی فرابخوانند و آنها را امر به معروف و نهی از منکر کنند. اين مغز تعاليم اخلاقی دين است.
برای فهم درست مقدمات بالا، پيش از آن بايد دانست که هيچ گاه حاکميت و قدرت سياسی معصوميت و مصونيت از خطا کردن ندارد. لذا در برابر شهرونداناش مسئول است. تمام اين قصهها را خواندم برای اينکه بگويم اين ماجرای اخير الزام ثبت کردن وبسايتها در ايران حکمی است غير اخلاقی و حتی ضد دينی. پس «توبه فرمايان چرا خود توبه کمتر میکنند؟»
وبسايت داشتن هيچ کس را در مقام قدرت نمینشاند. وبسايت داشتن به هيچ کس حاکميت و نيروی نظامی نمیدهد. از وبسايت حداکثر میتوان برای اطلاعرسانی درست يا غلط استفاده کرد. اين کار شتابزدهی وزارت فرهنگ و ارشاد، عین بیفرهنگی است و نهايت اضلال! آخر چه کسی را میخواهيد با اين نمايشها فريب بدهيد؟ بيايید قضيه را بر عکس ببينيد: شهروندان ايرانی اگر بخواهند به همين شيوه حاکمان خود را به پاسخگويی فرا بخوانند و امر به معروف و نهی از منکر کنند، دستشان به کجا میرسد؟ پاسخاش مثل روز روشن است. ثبت کردن وبسايتهای ايرانی، برای پاسخگو کردن آنها نيست. برای خفه کردنشان است. ولی چرا؟ راه سادهتری دارد اين کار. دسترسی مردم را در ايران به اينترنت قطع کنيد. هزينهاش بسيار بسيار کمتر است! من نمیفهمم چرا بعضی از زعمای امور لقمه را ده بار دور سرشان میگردانند و بعد توی دهانشان میگذارند؟ دور ايران، دور هر شهری در ايران يک ديوار بتونی بکشيد و همه را خلاص کنيد. من کاری ندارم اين طرح بیسامان کردن پايگاههای اينترنتی چقدر عملی میشود و راه به کجا میبرد، اما هر وقت ادبيات و لحناش را میبينم، ياد کتابهای جورج ارول (۱۹۸۴) و قصر کافکا میافتم. مهم نيست که در ايران مردم ياد گرفتهاند چطور و با چه حيلهای اين تلاشهای فرهنگی (!) را برای مسدود کردن اطلاعرسانی دور بزنند، همينکه احساس کنی يکی به تو میگويد چه بکنی و چه نکنی، چه بخوانی و چه نخوانی، يعنی تو خودت نمیدانی و شعورش را نداری! خيلی ساده دارند به شعور مردم اهانت میکنند.
فکر میکنم وبلاگنويسان و کسانی که وبسايت دارند، خوب است بنشينند و ابعاد و جوانب اين آييننامهی مضحک و ضعيف را بررسی کنند و دربارهی ضعفها و معايب حقوقی و سياسی آن بنويسند. شايد کسی شعورش رسيد و فهميد چه خطايی مرتکب شدهاند و اصلاحاش کنند يا اصلاً جمعاش کنند! اين هم میتواند چيز مثل يادداشتهای زنجيرهای يلدا و بم باشد. چرا نباشد؟
مطالب مرتبط:
قانون بد غير قابل اجرا (شايان مشاطيان)
مجوز ارشاد برای وبلاگ (ليلا موری)
ارتباط ريش و سبيل با کلانتری! (حاجی واشنگتن)
اين آييننامه قانونی است؟ (هنوز) - دقت کنيد: اين آييننامه خلاف قانون است! بسا چيزها که قانونی میشوند ولی با روح قانون تناقض دارند. راستی قانون اساسی ايران در برابر بعضی آييننامهها و قوانين کيلويی چند بود؟!
مشکلات فنی و امنيتی سايت ساماندهی (شايان شليله)
سايتم را هیج جا ثبت نخواهم کرد چون مشکلی ندارم (کیبرد آزاد)
ساماندهی وبلاگها: دو نکتهی خندهدار (کیبرد آزاد)
اين هم متن کامل اين آييننامهی پر تناقض، مشوش، مغلوط و معيوب. کاش چند نفر حقوقدان و عالم درسخوانده، دو سه نفر فقيه و اسلامشناس و چند نفر سياستمدار که در کارشان ورزيده بودن و هنرشان سياستبازی نبود، بالای سر اينها میگذاشتند تا بهشان تشر میزدند که برويد خانهتان کارهای مهمتر بکنيد!! شما هم اگر وقت بگذارید میتوانید تمام اشکالات حقوقی، اخلاقی، فقهی، دینی و سياسی اين آييننامه را از خودِ متناش بيرون بکشيد.
پ. ن. راستی هيچ کس اين سئوال را پرسيده است تا به حال: مگر وبسايتها و وبلاگها تا به حال «بیسامان» بودند که حالا دولت میخواهد به آنها سامان بدهد؟ اين چه مدل سامان دادنی است که هر آدمی با پايينترين ضريب هوشی میفهمد که عين ويرانی است؟!
نظرها (7)
سایت قلمرو شخصی در حوزه اینترت است.
احمد | سه شنبه، ۱۲ دی ۱۳۸۵، ۱۹:۰۹
مطلب شما با ذکر منبع در پستى با عنوان "طرح ساماندهی پايگاههای اينترنتی ايرانی در يک نگاه" (مجموعه لينکهاى جمعآورى شده در خصوص طرح ساماندهى پايگاههاى اينترنتى ايرانى) و به آدرس http://www.iranianpep.com/2007/01/samandehi_links.html قرار گرفت.
احسان عباسي | سه شنبه، ۱۲ دی ۱۳۸۵، ۱۸:۱۲
چندی پیش از سوی مخابرات نامه ای برای سرویس دهندگان اینترنت ارسال شد که در آن سرویس دهنده را ملزم به ارائه اطلاعات مربوط به کاربر مینمود مواردی چون شماره تلفن،سایتهای بازدید شده و ... که از نظر فنی امریست ناممکن و از لحاظ قانونی مغایر با اصل بیست و پنجم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.ولی متاسفانه شورای نگبان قانون اساسی هم میتواند قانون رو به نحو دلخواه تفسیر به رای نماید. پس تمام
فرزان | سه شنبه، ۱۲ دی ۱۳۸۵، ۱۷:۵۱
صندوق مهر رضا که خاطرتون هست یه چیزی تو همون مایه هاست بی خیال!زهی تصوز باطل زهی خیال محال...
فاطمه شمس | سه شنبه، ۱۲ دی ۱۳۸۵، ۱۳:۵۸
اینجا را هم بخوان:
http://mentaldialogues.blogspot.com/
مجید | سه شنبه، ۱۲ دی ۱۳۸۵، ۱۳:۵۴
Public invitation to oppose the new regulation of Ershad:
Please check the following link and you liked it, publish it:
http://COBRAweblog.blogspot.com
COBRA stands for Committee Of Blogging Rights Advocates.
فراخوان عمومی برای اعتراض به آئین نامه جدید وزارت ارشاد:
لطفاً بلاگ زیر را خوانده و در صورت موافقت، آنرا منتشر کنید:
http://cobraweblog.blogspot.com
کمیته مدافعان حقوق وبلاگ نویسان.
COBRA | سه شنبه، ۱۲ دی ۱۳۸۵، ۱۱:۱۰
آن قدر چرند و بی اساس بود که اصلا بی خیال یک بار خواندن کامل آن شدم.
سوشیانت | سه شنبه، ۱۲ دی ۱۳۸۵، ۰۲:۵۶