ديروز «مرکز مطالعهی دموکراسی» دانشگاه وستمينستر يک روز را تماماً به بررسی انديشههای دکتر سروش اختصاص داده بود، البته آن بخش از انديشههای سروش را که به موضوعات دموکراسی و عدالت مربوط میشد و طبعاً اقتضائات سياسی دارند.
برنامهی دانشگاه وستمينستر از چند جهت قدمی بسيار مثبت و مهم بود. نخست اينکه دکتر سروش در برابر جمعی آکادميک، بحث آکادميکی به زبان انگليسی میکرد. چنين جلسهای بسيار فرق دارد با جلساتی که سروش در مقام وعظ و خطابه برای مستمعیناش سخنرانی میکند. نکتهی مهم بعدی اين بود که برای مخاطب انگليسی زبان، حداقل بخشی مهم از انديشههای سروش مستقيم و بلاواسطه معرفی میشد. و آخر اينکه دانشگاه هم با اين اقداماش نشان داد که اسير جنجالهای رسانهای نيست و مسايل ايران و جهان اسلام را در جريان های و هوی رسانهها نمیفهمند و نيتی برای فهم همدلانه و درست مسايل جهان اسلام دارند.
برنامهی دانشگاه وستمينستر از چند جهت قدمی بسيار مثبت و مهم بود. نخست اينکه دکتر سروش در برابر جمعی آکادميک، بحث آکادميکی به زبان انگليسی میکرد. چنين جلسهای بسيار فرق دارد با جلساتی که سروش در مقام وعظ و خطابه برای مستمعیناش سخنرانی میکند. نکتهی مهم بعدی اين بود که برای مخاطب انگليسی زبان، حداقل بخشی مهم از انديشههای سروش مستقيم و بلاواسطه معرفی میشد. و آخر اينکه دانشگاه هم با اين اقداماش نشان داد که اسير جنجالهای رسانهای نيست و مسايل ايران و جهان اسلام را در جريان های و هوی رسانهها نمیفهمند و نيتی برای فهم همدلانه و درست مسايل جهان اسلام دارند.
شرح مفصل آنچه ديروز گذشت البته مقالهای دراز میطلبد. اما به اختصار، برنامهی ديروز سه بخش داشت. برنامهی صبح دربارهی «عدالت» بود. سخنرانان اصلی جلسه جان کين و عبدو فيلالی انصاری، رييس مؤسسهی مطالعهی تمدنهای مسلمان بودند. اما در واقع بحث به شکل ميزگرد بود و تمام حضار میتوانستند نظرشان را بيان کنند. گفتار آغازين جان کين، سخنانی شيوا و حساب شده بود، علی الخصوص که جان کين با حوصلهی تمام نکاتی را از فرهنگ و تاريخ اسلام استخراج کرده بود و بعضی از آيات قرآن را نيز ترجمه کرده بود. جان کين اشاره کرد که از نظر دکتر سروش، عدالت ارزشی اخلاقی است که بالای همهی ارزشها مینشيند و در واقع مادر همهی ارزشهاست (علی الظاهر در بحث سياست و قدرت). و باز تأکيد رفت که در ايران، تکيه بر عدالت و آزادی در دورههای مختلف فرق کرده است، چنانکه در دورهی خاتمی آزادی بر عدالت اولويت داشت اما گفتمان غالب فعلی در سياست ايران اولويت عدالت بر آزادی است.

يکی از نکاتی که به نظر من مهم بود، و به آن اشاره کردم در ضمن بحث، ادعای استقلال مفهوم عدالت از متن دين است. دکتر سروش به تجربهی معتزله اشاره کرده بود و اينکه ما میتوانيم در پی ايجاد يک علم اخلاق مستقل از دين و شريعت باشيم. به طريق اولی، من فکر میکنم که میتوان و بايد عدالت را مستقل و خارج از دين فهميد و سنجيد. نه به اين معنا که دين با عدالت مشکل يا منافاتی دارد. اتفاقاً چنانکه جان کين در خلال بحث اشاره کرد، بحث دربارهی عدالت نسبنامهای دينی دارد. من تصحيح میکنم که در اديان گفتوگو دربارهی عدالت بسيار برجسته است. با اينحال به باور من، دين پشتيبان و مدافع عدالت است، نه تئوريسين عدالت. لذا مفهوم عدالت را بايد خارج از دين فهميد. اينجا تئوری دکتر سروش به کار میآيد که از عقلی سخن میگويد که بعد از خاتميت روی پای خود میايستد و دست ارادت به هيچ کس نمیدهد. پس ما عملاً به سه مقوله روبرو هستيم: عدالت، اخلاق و خرد مستقل از دين. هر کدام از اينها البته چالشهای خود را دارد و فکر میکنم استقلال اينها از دين لزوماً به معنای منافات آنها با دين نيست.

دکتر سروش در ضمن پاسخها و سخناناش اشاره کرد که برای عادل بودن، کافی است اخلاقی باشيد چون اخلاقی بودن يعنی موجه کردن افعال و به ريشهی کلمهی عدالت در انگليسی اشاره کرد (just, justify, justice). جان کين در ابتدا اشاره کرده بود که ما برای عدالت در زبان فارسی فعل نداريم (؟). باری، از ديد دکتر سروش، اخلاقی بودن يعنی موجه کردن يک کار و اين يعنی عدالت. پس از اين ديد، برای عدالت ورزيدن، کافی است آدم اخلاقی باشد. او همچنين اشاره کرد که «فقه» آيينهی عدالت در تاريخ اسلام است: يعنی نماد موجه کردن افعال و احکام دينی. اينجا البته معضلی پيش میآيد و آن اين است: اگر کسی اخلاقی باشد و به دستورات فقه عمل کند، لاجرم به موارد بر خواهد خورد که اين «توجيهگری» در فقه دست و پا گير و مشکل ساز میشود و بلکه با خرد جمعی منافات پيدا میکند. و از اينجاست که فکر میکنم ديگر اين «فقه» و اين «اخلاق» عادلانه نمیتواند باشد (مثالهایاش مجازات اعدام، بريدن دست دزد، حق طلاق برای مرد و نه برای زن و قس عليهذا). پس بايد در نسبت اخلاق، فقه و عدالت بازنگری کرد. و ابزار اين بازنگری، لاجرم عقلی تازه است. به قول مولوی: «در ديدهی عالم نه، عدلی نو و عقلی نو».

جلسهی بعد از ظهر، به «دموکراسی» اختصاص داشت که به اندازهی جلسهی صبح هيجان انگيز نبود. به هر تقدير، سخنرانان اصلی جلسهی صبح دکتر علی پايا و عبدالوهاب الافندی بودند. دکتر پايا نوشتهاش را به نقد دکتر سروش اختصاص داده بود و به تعبيری آسيبشناسی انديشهی او («پاشنهی آشيل» انديشهی سروش) و اشاره به حضور پر رنگ و قوی انديشههای عرفانی در افکار سروش داشت. از اين جهت پايا در انديشهی سروش تناقضی میديد و عرفان را به فلسفه قابل جمع نمیدانست. سروش در مقابل ملاصدرا را مثال زد (که پايا بعد به آن اعتراض کرد و مثال را وارد ندانست). دکتر سروش در پاسخ به يکی از حضار مشخصاً گفت که هرگز طرفدار «دموکراسی اسلامی» نبوده است و از آن دفاع نکرده است. پيش از آن من به يک نکتهی حاشيهاش اشاره کردم که ظاهراً کسی توجه چندانی به آن نکرد. به نظر من سخن گفتن از «دموکراسی اسلامی» بی معنا و چرند است، به همان اندازه که سخن گفتن از «دموکراسی مسيحی» يا «دموکراسی يهودی» مزخرف است. من از «دموکراسی در اسلام» حرف میزنم. جالب اينجاست که اکثر کسانی که بحثهای جنجالی دربارهی دموکراسی و اسلام میکنند، همان تعبير تناقض آميز نخست را به کار میبرد و سپس همان را نفی و رد میکنند. دربارهی دموکراسی در اسلام هم سروش نظرش را به باور من خيلی شفاف و دقيق بيان کرد. مسلمانان زيادی در کشورهايی هستند که حاکميت دموکراتيک دارند و در اين کشورها هم بدون هيچ مشکلی زندگی میکنند. لذا هيچ دليلی ندارد بگوييم مسلمانان از دموکراسی خوششان نمیآيد يا يک مسلمان نمیتواند دموکرات باشد. اگر اسلام برای دموکراسی مشکل درست میکند، همهی اديان ديگر هم درست میکنند. شايد سکولاريزم يک پاسخ برای حل تناقض باشد.

البته چندان وقت نشد که به تفصيل دربارهی دموکراسی از ديد سروش بحث شود و کاش بخش مربوط به دموکراسی صبح انجام میشد. به هر حال، سخنران پايانی روز، خود دکتر سروش بود. عنوان سخناناش اين بود: «کثرتگرايی دينی: شرطی کافی برای يک حکومت دموکراتيک دينی» که در آن سروش به اختصار دربارهی تئوری قبض و بحث صحبت کرد و «صراطهای مستقيم» و کثرتگرايی.

بر اينکه نوشتهی حاضر زياد طولانی نشود، در نوشتهای جداگانه به بعضی از بحثهای مطرح شدهی ديگر میپردازم.

يکی از نکاتی که به نظر من مهم بود، و به آن اشاره کردم در ضمن بحث، ادعای استقلال مفهوم عدالت از متن دين است. دکتر سروش به تجربهی معتزله اشاره کرده بود و اينکه ما میتوانيم در پی ايجاد يک علم اخلاق مستقل از دين و شريعت باشيم. به طريق اولی، من فکر میکنم که میتوان و بايد عدالت را مستقل و خارج از دين فهميد و سنجيد. نه به اين معنا که دين با عدالت مشکل يا منافاتی دارد. اتفاقاً چنانکه جان کين در خلال بحث اشاره کرد، بحث دربارهی عدالت نسبنامهای دينی دارد. من تصحيح میکنم که در اديان گفتوگو دربارهی عدالت بسيار برجسته است. با اينحال به باور من، دين پشتيبان و مدافع عدالت است، نه تئوريسين عدالت. لذا مفهوم عدالت را بايد خارج از دين فهميد. اينجا تئوری دکتر سروش به کار میآيد که از عقلی سخن میگويد که بعد از خاتميت روی پای خود میايستد و دست ارادت به هيچ کس نمیدهد. پس ما عملاً به سه مقوله روبرو هستيم: عدالت، اخلاق و خرد مستقل از دين. هر کدام از اينها البته چالشهای خود را دارد و فکر میکنم استقلال اينها از دين لزوماً به معنای منافات آنها با دين نيست.

دکتر سروش در ضمن پاسخها و سخناناش اشاره کرد که برای عادل بودن، کافی است اخلاقی باشيد چون اخلاقی بودن يعنی موجه کردن افعال و به ريشهی کلمهی عدالت در انگليسی اشاره کرد (just, justify, justice). جان کين در ابتدا اشاره کرده بود که ما برای عدالت در زبان فارسی فعل نداريم (؟). باری، از ديد دکتر سروش، اخلاقی بودن يعنی موجه کردن يک کار و اين يعنی عدالت. پس از اين ديد، برای عدالت ورزيدن، کافی است آدم اخلاقی باشد. او همچنين اشاره کرد که «فقه» آيينهی عدالت در تاريخ اسلام است: يعنی نماد موجه کردن افعال و احکام دينی. اينجا البته معضلی پيش میآيد و آن اين است: اگر کسی اخلاقی باشد و به دستورات فقه عمل کند، لاجرم به موارد بر خواهد خورد که اين «توجيهگری» در فقه دست و پا گير و مشکل ساز میشود و بلکه با خرد جمعی منافات پيدا میکند. و از اينجاست که فکر میکنم ديگر اين «فقه» و اين «اخلاق» عادلانه نمیتواند باشد (مثالهایاش مجازات اعدام، بريدن دست دزد، حق طلاق برای مرد و نه برای زن و قس عليهذا). پس بايد در نسبت اخلاق، فقه و عدالت بازنگری کرد. و ابزار اين بازنگری، لاجرم عقلی تازه است. به قول مولوی: «در ديدهی عالم نه، عدلی نو و عقلی نو».

جلسهی بعد از ظهر، به «دموکراسی» اختصاص داشت که به اندازهی جلسهی صبح هيجان انگيز نبود. به هر تقدير، سخنرانان اصلی جلسهی صبح دکتر علی پايا و عبدالوهاب الافندی بودند. دکتر پايا نوشتهاش را به نقد دکتر سروش اختصاص داده بود و به تعبيری آسيبشناسی انديشهی او («پاشنهی آشيل» انديشهی سروش) و اشاره به حضور پر رنگ و قوی انديشههای عرفانی در افکار سروش داشت. از اين جهت پايا در انديشهی سروش تناقضی میديد و عرفان را به فلسفه قابل جمع نمیدانست. سروش در مقابل ملاصدرا را مثال زد (که پايا بعد به آن اعتراض کرد و مثال را وارد ندانست). دکتر سروش در پاسخ به يکی از حضار مشخصاً گفت که هرگز طرفدار «دموکراسی اسلامی» نبوده است و از آن دفاع نکرده است. پيش از آن من به يک نکتهی حاشيهاش اشاره کردم که ظاهراً کسی توجه چندانی به آن نکرد. به نظر من سخن گفتن از «دموکراسی اسلامی» بی معنا و چرند است، به همان اندازه که سخن گفتن از «دموکراسی مسيحی» يا «دموکراسی يهودی» مزخرف است. من از «دموکراسی در اسلام» حرف میزنم. جالب اينجاست که اکثر کسانی که بحثهای جنجالی دربارهی دموکراسی و اسلام میکنند، همان تعبير تناقض آميز نخست را به کار میبرد و سپس همان را نفی و رد میکنند. دربارهی دموکراسی در اسلام هم سروش نظرش را به باور من خيلی شفاف و دقيق بيان کرد. مسلمانان زيادی در کشورهايی هستند که حاکميت دموکراتيک دارند و در اين کشورها هم بدون هيچ مشکلی زندگی میکنند. لذا هيچ دليلی ندارد بگوييم مسلمانان از دموکراسی خوششان نمیآيد يا يک مسلمان نمیتواند دموکرات باشد. اگر اسلام برای دموکراسی مشکل درست میکند، همهی اديان ديگر هم درست میکنند. شايد سکولاريزم يک پاسخ برای حل تناقض باشد.

البته چندان وقت نشد که به تفصيل دربارهی دموکراسی از ديد سروش بحث شود و کاش بخش مربوط به دموکراسی صبح انجام میشد. به هر حال، سخنران پايانی روز، خود دکتر سروش بود. عنوان سخناناش اين بود: «کثرتگرايی دينی: شرطی کافی برای يک حکومت دموکراتيک دينی» که در آن سروش به اختصار دربارهی تئوری قبض و بحث صحبت کرد و «صراطهای مستقيم» و کثرتگرايی.

بر اينکه نوشتهی حاضر زياد طولانی نشود، در نوشتهای جداگانه به بعضی از بحثهای مطرح شدهی ديگر میپردازم.
نظرها (15)
بسم الله الرحمن الرحیم چندی پیش مطلع شدم که سروش اظهار نظرهایی در مورد قران کریم ونبی مکرم اسلام (ص) کرده است که دلنشین و خوشایند کسانی جز شیاطین و شیطان صفتان نبوده است واز گفتار او یاد کفاری افتادم که آیات قرآن را ساخته و پرداخته پیامبر (ص)می دانستند و می گفتند که این آیات اشعاری است که او با هنرمندی به نظم در آورده و .... . حالا این آقا که در حد دکترا هم تحصیل کرده این مزخرفات را که جاهلان و مشرکان زمان پیغمبر (ص) آن را بیان می کردند به شکل به اصطلاح روشنفکرانه و مدرنیته بیان کرده است . من احتمال میدهم که او از دشمنان اسلام و انقلاب تامین و پشتیبانی می شود که به این صورت هم خودش راه شیطان را انتخاب کرده و هم در اغفال جوانان مومن ومتدین قدم برداشته است . البته این را بگویم که هر انسان عاقل و منصف و طالب حقیقت وقتی اراجیف سروش را مطالعه می کند به حماقت و شیطان صفتی گوینده پی خواهد برد و به هیچ عنوان در عقایدش سست نخواهد شد . جوانان بدانند که درهر عصری انسانهای فاسد با ظاهری زیبا و فریبنده درپی گمراهی مردم از طریق و روش انبیا و اولیای الهی بوده اند و فقط انسانهایی جذب این شیاطین شده اند که ضعف ایمان و اندیشه داشته اند . دنیا و آخرت خود را به دست دشمنان خدا ندهید . منطق اسلام و تشیع آنچنان کامل است که کوچکترین ایرادی به آن نمی توان گرفت و طالبان حقیقت و صاحب اندیشه با کوچکترین تحقیق در آن پی به حقیقت آن می برند و اصلا چیزپیچیده ای نیست . والسلام
******************
خوشمزه بوديد ها!
یه بنده خدا | جمعه، ۶ دی ۱۳۸۷، ۱۶:۲۹
می خواستم نظرات سروش رو درباره صراط های مستقیم بدونم . مگر نه این است که قرآن از عبارت سبل ( ج سبیل ) برای رسیدن و تکامل یاد می کند . و راه مستقیم را تنها یک را "صراط" می داند؟
****
بهتر است اصل کتاب سروش را بخوانید. توضيحاش در يکی دو خط نمیگنجد.
سپیده | پنجشنبه، ۶ تیر ۱۳۸۷، ۱۳:۵۱
باعرض سلام خدمت شما
می خواستم اگر امکان دارد از نوشته ها یا سخنرانی های دکتر سروش بیشتر در سایت درج گردد یا اگر امکان دارد برای شما به آدرسم ایمیلم پست گردد كيارش
***
دوست عزيز،
آنچه میخواهيد تمام و کمال در وبسايت دکتر سروش موجود است:
www.drsoroush.com
کیارش | پنجشنبه، ۷ دی ۱۳۸۵، ۱۷:۳۹
باعرض سلام خدمت شما
می خواستم اگر امکان دارد از نوشته ها یا سخنرانی های دکتر سروش بیشتر در سایت درج گردد یا اگر امکان دارد برای شما به آدرسم ایمیلم پست گردد0
باتشگر:فرهاد نظری
***
دوست عزيز،
بهترين کار مراجعه به وبسايت خود دکتر سروش است:
http://www.drsoroush.com
فرهاد نظری | یکشنبه، ۵ آذر ۱۳۸۵، ۱۲:۱۳
داريوش جان،
دستت درد نکند از اين گزارش خوب و مفصل از اين جلسه پربار. اي کاش مي توانستي فايل صوتي جلسه را هم بگذاري خصوصا حرف هاي دکتر پايا و سخنراني خود دکتر سروش.
خوب بود افرادي مثل جان کين و دکتر پايا را هم مختصر معرفي مي کردي يا به سايت هاي آنها لينک مي دادي اگرچه فکر مي کنم قبلا اين کار را در باره جان کين که استادت بود کردي.
به هرحال استفاده کردم. زنده باشي.
پرويز جاهد
پرويز جاهد | پنجشنبه، ۱۸ آبان ۱۳۸۵، ۱۳:۱۵
Dear Mr Dariush,
I am wondering if these discussions are recorded and whether you have access to them. I believe many interested people would love to watch and listen to these discussions. I'd appreciate if you answer my questions.
majid saeedi | چهارشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۸۵، ۱۹:۰۷
ba arze mazerat, peyghami ke baratoon gozahtam, marboot be in matlab nemishod, so, sorry :(
maryam | سه شنبه، ۱۶ آبان ۱۳۸۵، ۱۰:۱۱
salam aghaie mim
az matlabi ke dar morede mooshighie zirzamini neveshtid kheili khosham amad, kheili marc :)
maryam | سه شنبه، ۱۶ آبان ۱۳۸۵، ۱۰:۰۹
با سلام و خسته نباشید!
داریوش عزیز خیلی به موقع نوشته اید و قبل از این که سایت خود دکتر سروش این خبر را بدهد شما با خبرمان کردید. ولی در مورد اینکه عدالت را بایستی خارج از دین فهمید همان حرفی است که معتزله و امامیه هم می گفتند تحت عنوان مستقلات عقلیه. (البته میدانم شما هم این مساله را می دانید ولی ظاهر عبارت شما گونه ای است که انگار این مساله سابقه نداشته است.)همان حسن و قبح عقلی. به عبارت فیلسوفان دین جدید اخلاق یک امر فرا دینی است. اگر چه برخی از فیلسوفان دین عدالت را یک امر اخلاقی نمی دانند بلکه یک امر حقوقی کی دانند ولی این تغییری در صورت مساله نمی کند.
موفق باشید.
سید.ا.محمدی | سه شنبه، ۱۶ آبان ۱۳۸۵، ۰۶:۳۳
آقا باور كنيد حرفهاي سروش اصلا جديد نيست.اين حرفها رو خيلي عميق تر روشنفكران ديني يكصد سال اخير ايران مطرح كرده اند . ازميرزارضا كرماني و طالبوف گرفته تا فروغي و كسرو ي و سنگلجي و برقعي و ...
بايدسابقه آن بزرگان و تقدم ورودشان به مباحث اصلاحي رعايت شود
***
بله. مگر کسی گفته است سروش حرف جديدی زده است؟ اين حرفها را خيلیها زدهاند. اما همين که اين حرفها دارد مدام تکرار میشود، يعنی به اينها عمل نشده است و گرنه اين دغدغه هميشه بوده است. با اين تفاوت که در روزگار ما سويههای تازهتری هم پيدا کرده است. من در پی اين نبوده و نيستم که کسی را متقاعد کنم همهی حرفهای دکتر سروش تازه است. خود سروش هم در خلال بحثهایاش به سابقهی پيشينياناش اشاره میکند.
د. م.
جواد | دوشنبه، ۱۵ آبان ۱۳۸۵، ۰۵:۳۱
سلام
خیلی متشکرم
هم به خاطر این پست،هم پست بعدی که قراره در این مورد بنویسید،گزارش کامل ازین جلسه در هیچ سایت یا وبلاگی نیومده ؟
یا ممکن نیست بعدا جایی نوشته بشه؟
طرح عدالت مستقل از دین واقعا هیجان برانگیزه!
اگه میشه محبت کنید جواب بدید.
flora | یکشنبه، ۱۴ آبان ۱۳۸۵، ۱۶:۳۹
من براي اولين بار از سايت شما بازديد كرده ام. سايت خيلي خوبي است. خصوصاً از طربستان خيلي خوشم آمد. موفق باشيد.
سيد غريب | یکشنبه، ۱۴ آبان ۱۳۸۵، ۰۸:۳۱
كاش علاوه بر اينها در يك بررسي تطبيقي مي گفتيد آقاي سروش چه نوآمدي داشته اند.آقا من منتظر اون قولتون هستم.كماكان.طربستان.ممنون.
عليرضا | شنبه، ۱۳ آبان ۱۳۸۵، ۲۰:۰۴
سلام...
آقا جدا دستتون درد نکند.الحق که به موقع اون کاری که باید را انجام میدین.
خیلی دوست داشتم از این برنامه با خبر باشم.
بازم ممنون.
ضمنا لینک به پست دادم با اجازه
علی | شنبه، ۱۳ آبان ۱۳۸۵، ۱۷:۵۱
از درج این مطلب توسط شما دوستان ممنونم
بلی وقتی که ما قدر نشناسیم دیگران باید از ایده ها و نظرات متفکران ما بهره ببرند
ali | شنبه، ۱۳ آبان ۱۳۸۵، ۱۴:۵۱