خاکستر ققنوس
آنچه که اين روزها در ايران و دربارهی ايران رخ میدهد، همچنان «خبر»ند و تا «معاينه» هنوز راه بسیار است. ۲۴ خرداد ۹۲ – و نيای معنویاش يعنی ۲۵ خرداد ۸۸ – سرآغاز تغييری شده است که آرامآرام چهره نشان میدهد. هم در گفتار و هم در کردار سياستمداران و سياستورزان ايرانی. تمام اخبار و حوادث ريز و درشت ماههای اخير را کنار هم بگذاريد و به آنها قامت راست کردن دستگاه ديپلماسی کشور را بيفزاييد؛ از گفتار و رفتار جواد ظريف گرفته تا سرمقالهی روحانی در واشينگتنپست و سرمقالهی خاتمی در گاردين. اينها حکايت از يک نکتهی روشن دارد: در ايران، هر چه نیرو هست، از هر سويی و از ميان هر جناحی – از ميان خردمندان نه در زمرهی ريشخندگران و نوميدان – بسيج شده است تا گره فروبستهی سالیان دراز را بگشايند.
اين نکته بديهی است که اين گشايش، اين چرخش و اين تغييری که همه اميد داريم با پاسخ درخور و از سر تکريم و تفاهم مواجه شود، مديون پایمردی ميرحسین موسوی – و مهدی کروبی – بوده است. آنها هر چند در حصرند اما گام به گام در گشايشهای عملی و کامروايیهايی که همه از صميم جان آرزویاش را داریم، همراه و همقدم ما هستند. روزی بند حصر آنها هم گسسته خواهد شد به نيروی خرد و سرانگشت تدبير.
اگر هفتههای آينده پاسخ روشن، عملی و تکريمآميز جهان به ايران را شاهد باشد، اتفاقی افتاده است که يکايک مردم ايران سزاوار آن هستند. ايران و مردماش در اين سالها، مثل ققنوسی سوختهاند و در فضای مسموم چند سال اخير، خاکستر اين ققنوس به همه جای جهان پراکنده شده است. وقت آن نرسيده است که اين ققنوس دوباره از ميان خاکستر و خون، سر برآورد و بال بر سر ملت بلاديده اما نجيب ايران بگشايد؟ وقت آن نرسيده است که سرچشمههای يأس و نوميدی و ريشخندگری عبوسانه، بسته شود و راه بر جويبارهای خرد و کرامت آدمی، انصاف و مردمی گشوده شود؟
آيندهی ما و آیندهی ايران چیزی است که در آن شکستی برای «ديگری» نيست. پیروزی ما، کامروايی همه است حتی کامروايی کسانی که همچنان به بعضی از برادرانشان به ديدهی بدگمانی مینگرند و ستمها بر آنها روا داشتهاند.
از حوادثی که در شرف شکلگيری هستند – اگر دريافتام نادرست نباشد – بیاندازه شادمان و هيجانزدهام. نوميدی در هر حالتی سرنوشت ما نيست. تا همين مرحله هم ملت ما گامهای بلندی برداشتهاند. بیشک گامهای بلندتری نيز برخواهند داشت. به آينده، و به روزهای پيش رو، سخت امیدوارم:
روندگان طريق تو راه گم نکنند | که نورِ چشمِ اميد و چراغ ايمانی
خراب خفت تلبيس ديو نتوان بود | بيا بيا که همان خاتم سليمانی
[انتخابات ۸۸, انتخابات ۹۲] | کلیدواژهها: , اميد, خاتمی, روحانی, سازمان ملل, میرحسين موسوی, نيويورک