خوانِ کرم… (۲)
جنس مهمانیهای مختلف با هم تفاوت دارند. ضيافت مور با ضيافت سلیمان فرق دارد. ميزبان وقتی محتشم و کريم باشد، مهمانیاش با مهمانی فقرا تفاوت آشکاری دارد. حکايت ماه رمضان هم حکايت همين مهمانی کریمانهی ميزبانی است غنی نه تنها به این معنا که همه چیز دارد و همه چیز میبخشد بلکه به معنای دیگر و ظریفتر استغنا. اما همینجا باید توقف کرد – به رسم سنت – که اذا بلغ الکلام الی الله فأمسکوا. تمام اين اوصاف در دایرهی خرد انسانی و فهم و حس بشری ما معنا پیدا میکند. ولی اصل سخن به قوت خود باقی است. «سخن در احتیاج ما و استغنای معشوق است».
از قصهی احتياج و استغنا به ويژه وقتی حدیث رمضان و روزه در میان باشد باید آشناییزدایی کرد. اینجا ماجرای دلبردگیهای عارفانه در سطح شخصی و فردی – و تنها در این سطح – نیست که کانون بحث است. يک سؤال ساده سرنوشت کل طاعت و عبادت اهل ایمان را روشن میکند: این همه کار را برای که میکنید؟ این پرسش را به هزار زبان و به بيانهای مختلف با بلاغت صنعتگری فزون از اندازه میتوان پرسيد ولی اصل سؤال به همین سادگی است: آخرش که چه؟ پاسخ را همان متن کانونی دین میدهد: هر چه میکنيد برای خودتان میکنید؛ مرا به شما نیازی نیست! « وَمَن جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّـهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ»
همهی لایههای لفظی را اینجا باید دور ریخت. گوینده به زبان ساده به مخاطباش میگوید که عظیمترین کاری را هم که میکنی، برای خودت – برای آرامش و آسايش خودت – میکنی. منّت فعل سودجويانهی خودت را بر من منه. اما همين نکته را سخت میتوان فهميد چون متشرعان میگويند همهی اين آداب و مناسک را به خاطر رضای او – حتی به اقتفای متن کلام دینی «ابتغاء وجه الله» – میکنند. پس اگر او آمد و گفت بود و نبود شما چیزی در اصل ماجرا تغییر نمیدهد تکلیف چیست؟
فکرش را بکنيد که یکی از اغراض ضيافت آن ميزبان محتشم و کریم در کنار هزار و یک خاصيت بیشمار از جمله تطهیر و تمحیص و غفران و ارتزاق و بسی چیزهای دیگر، اين باشد – و شاید حتی فقط همین باشد – که بگويد اینجا بارگاه استغناست: جایی که هزار خرمن طاعت به نیمجو نخرند! کرم معنای سلبی و ايجابی دارد. معنای سلبیاش این است که دریافتکنندهی کرم، تهیدست است. و اين تهیدستی نسبی نيست؛ تهیدست مطلق است در برابر کریم و غنی مطلق.
يعنی همهی اينها عبث است؟ البته اگر ندانی آخرش کجا قرار است بروی و کجا قرار است باد به دست بمانی، عبث است. عبث است اگر گرفتار آفتهایاش شدی. خاصيت دارد؟ حتماً دارد: استيصال و عجز آدمی را به رخاش میکشاند. شرحاش باشد برای بعد که ربطاش به روزه و رمضان چیست. ذوقی باید و حکايتی از سر ذوق.
[تذکره, رمضانيه] | کلیدواژهها: , احتیاج, استغنا, بینیازی, رمضان, رمضانيات, رمضانیه, نیاز, کرم