وبلاگستان، شخصيتهای مجازی و نزاعهای موهوم
اگر خوانندهی وبلاگهای فارسی باشيد تا به حال فراوان به انواع و اقسام نزاعها، مچگيریها و جدليات وبلاگی برخورد کردهايد. اما جدليات وبلاگی چقدر شباهت به جدليات دنيای واقعی دارند؟ وقتی دو نفر بر سر موضوعی جدل میکنند و بحث دو نفره است البته تشخيص مواضع طرفين کار چندان سختی نيست. اما وقتی همان دعوا دامنهدار شود و هر کسی از گوشهای چيزی بگويد و همه چيز شايعهوار گسترش پيدا کند، آدم مبهوت میماند که اصلاً ماجرا چیست؟
يکی از چيزهايی که در وبلاگستان هميشه مسأله میماند اين است که هيچ يک از وبلاگنويسان شخصيتشان به طور کامل برای کسی شناخته شده نيست. هيچ کس نمیداند يک وبلاگنويس چه پيشينهی خانوادگی دارد، باورهای قلبی او چیست يا چه نوع عقايد سياسی دارد. تمام اينها را – مگر در حالتی که طرف را شخصاً بشناسی – فقط میتوان از راه حدس و گمان و به قرينههای ظنی پی برد (يا حداقل میشود تصور کنيم که پی بردهايم!) – تازه اگر و فقط اگر حدسياتات درست باشند.
اين جدليات وبلاگی عمدتاً بر سر مسايل داغ و جدی رخ میدهند. نمونهی اخيرش همين کنسرتهای تازهی شجريان است که يک دنيا سر و صدا به پا کرده است. اين وسط ممکن است يکی مثل من که ارادات فراوانی به شجريان دارد، شجريان را نقد کند. بعد به سادگی يک نفر پيدا میشود و هزار و يک انگ به تو میچسباند و متهم به نفهميدن موسيقی ايرانی و رعايت نکردن حرمت استاد میشوی.
در همين ملکوت خودمان هم زمانی اين مسأله پيش آمده بود، بر سر ماجرای قتل ونگوگ. يک نفر که اصلاً طرف مقابل را به عمرش نديده بود خيلی راحت میتوانست او را تروريست خطاب کند فقط به خاطر اينکه سئوال پرسيده بود و به باور خود کل ماجرا را «نقد» کرده بود! اينجا دو بحث پيش میآيد: يکی اينکه درک و فهم ما از «نقد» و ميزان تحمل ما در برابر آن چیست؟ «نقد» و آزادی بيان آيا میتواند تا اندازهای پيش برود که به محض اينکه از شکافتن و تجزيه و تحليل استدلال کسی عاجز مانديم، مجاز باشيم شخصيت نويسنده و حتی روابط شخصی و خانوادگی يا باورهای فرهنگی و مذهبی او را به نقد يا سخره بکشيم؟ متأسفانه اين شيوهی کليشهای «حرف زدن» در وبلاگستان عادتی رايج است. و البته دليل مهماش شايد اين باشد که وبلاگنويس برای خود مسئوليتی حرفهای قايل نيست. در نتيجه برایاش ممکن است اصلاً مهم نباشد که طرف نويسنده چند سالاش است، باورهای فکری او چیست و دغدغههای ذهنیاش چیست. کافی است برای نمونه دو سه وبلاگنويس را از طيفهای مختلف انتخاب کنيد و از وبلاگنويسان متفاوت بخواهيد نظرشان را و برداشتشان از شخصيت او را بنويسند. نتايج متضادی خواهيد ديد. نکته شايد خيلی بديهی باشد. ولی خيلی راحت در اين ميان ممکن است کسی که هيچ گرايش سیاسی نداشته باشد، مزدور يک حکومت خاص قلمداد شود در حالی که روحاش هم خبردار نیست که چه تصوراتی دربارهی او دارند. بر عکس يک آدم کاملاً سياسی و آب زيرکاه ممکن است برای ملت يک آدم بسيار فرهنگی قلمداد شود. راستی در اين بلبشو به چه کسی و چه چيزی میشود اعتماد کرد؟ راه ديگری هست جز اينکه خود يک نوشته را بخوانيم و همان نوشته يا مجموعهی نوشتههای يک نويسنده را بدون تعلقات فرامتنی خودمان بفهميم؟
اين يادداشت دربارهی شجريان را بخوانيد تا بفهميد چه اندازه داوریها در وبلاگستان «روی هوا» انجام میشود!
[وبلاگستان] | کلیدواژهها:
حق با شماست. ولي مجازي و حقيقي بودن را چطور ميشود سنجيد حتي در دنياي واقعي و نه دنياي اينترنت؟.. به هيچ طريق. مگر فقط مجاز و حقيقت خود را دريابيم. راستي بخاطر اين صفحه موسيقايي ازتون ممنونم. از صبح اين صفحه در محل كارم باز است و به آهنگهايش گوش ميدهيم. كاش ديگران را نيز فعال ميكرديد.
حقيقتاً فرمايش کاملاً متينیست آنچه گفتهايد؛ خاصه با آن لينک جنجالی..
سلام
وبلاگ بسیار خوبی دارید
تا حالا فکر می کردم همه ی آلبوم های استاد رو دارم
ولی مثل اینکه اشتباه می کردم
ممنونم از طربستانتان
چه طوری میتونم این آهنگ ها رو پیدا کنم؟
داریوش عزیز خسته نباشی. مثل همیشه مطالبتون زیبا و پرمختواست. همه ی دنیای ما پر از مثبتها و منفیهاست، وبلاگ هم مستثنا نخواهد بود. با آرزوی موفقیت و دیدار! … محمود