۰
بر چه خاکی ريخت خونِ روشنات؟
يوسفِ من! پس چه شد پيراهنات؟
بر چه خاکی ريخت خونِ روشنات؟…
چشمهای در کوه میجوشد منام
کز درونِ سنگ بيرون میزنم…
|
[هذيانها] | کلیدواژهها: