۹
قرآن و مولوی
مولوی، دستپروردهی فکری شمس تبريزی است. آنقدر غوغا راه انداختهاند که کسی نمیخواهد ببيند خود مولوی سخنانی دربارهی قرآن گفته است در همين حد. شمس هم که تکليفاش روشنتر از اينهاست. اين نمونهها را از مقالات شمس ببينيد:
«من قرآن را به آن تعظیم نمیکنم که خدا گفت. به آن تعظیم میکنم که از دهان مصطفا برون آمد. بدان که از دهان او برون آمد»
شمس آشکارا میگفت قرآن تابع محمد است نه محمد تابع قرآن. از نظر او اسراری که در کلام محمد است بسی بالاتر از اسرار قرآن است و او سخن محمد را تأويل آيات الهی میداند. گمان نمیکنم هيچ کدام از اين سخنان موافق طبع فقها و کسانی که امروز به سروش حمله میکنند باشد. و هنوز اين را هم خوب میدانيم که مولوی شمس را تا چه پايه میستود و به او عشق میورزيد. به هر حال، اين نکته را شمس آن موقع دريافته بود و بدون شک او تنها کسی نبود که چنين رأيی داشت. در رابطهی ميان محمد و احد، نه کتاب حايل و حجاب است نه کلام. جبرييل هم مقامی فروتر از محمد دارد. اگر مقامی فراتر داشت، در معراج پای به پای او میتوانست رفتن.
«من قرآن را به آن تعظیم نمیکنم که خدا گفت. به آن تعظیم میکنم که از دهان مصطفا برون آمد. بدان که از دهان او برون آمد»
شمس آشکارا میگفت قرآن تابع محمد است نه محمد تابع قرآن. از نظر او اسراری که در کلام محمد است بسی بالاتر از اسرار قرآن است و او سخن محمد را تأويل آيات الهی میداند. گمان نمیکنم هيچ کدام از اين سخنان موافق طبع فقها و کسانی که امروز به سروش حمله میکنند باشد. و هنوز اين را هم خوب میدانيم که مولوی شمس را تا چه پايه میستود و به او عشق میورزيد. به هر حال، اين نکته را شمس آن موقع دريافته بود و بدون شک او تنها کسی نبود که چنين رأيی داشت. در رابطهی ميان محمد و احد، نه کتاب حايل و حجاب است نه کلام. جبرييل هم مقامی فروتر از محمد دارد. اگر مقامی فراتر داشت، در معراج پای به پای او میتوانست رفتن.
يادداشتهای مرتبط
[بسط تجربهی نبوی] | کلیدواژهها: , قرآن
سلام بر داريوش
من هر چي ميگردم اين مصاحبهي آقاي دكتر رو پيدا نميكنم، اگر يك لينك ازش برام بفرستي لطف لطيفانهاي كردي. ممنون.
***
اينجا را ببينيد:
http://blog.malakut.ir/archives/2008/01/post_396.shtml
سلام
خیلی عالی نوشتید. این فقط از عهده کسی برمی آد که مولوی را شناخته و در مکتبش رشد کرده.
پاینده باشید
سلام
اگر بحث کلامی است، از کی تا به حال استناد به اشعار یک شاعر شده است استدلال؟
مگر مولوی معصوم و حجت است؟
****
از آقای مجيدی باید پرسيد که پای مولوی را کشيده است وسط دعوا.
سلام
ببخشید یه سوال نامربوط !!
امکان داره فایل های صوتی را طوری تنظیم کنید که اتوماتیک پشت سرهم بخونه؟ الان تکرار میشن باید دستی عوض بشن. من که تنظیماتی نمیبینم.
ممنون از سایت پربارتون
***
نه. اگر هم راهی دارد من هنوز بلد نيستم. سعی میکنم بپرسم. ولی اگه زحمتاش زیاد باشد، من وقتاش را حقیقتاً ندارم.
داریوش، تمام بحثها بهکنار اماآیا حقیقتاً پای مولوی را مجیدی به وسط دعوا کشید؟
این که دیگر اظهر من الشمس است که سروش وقت و بی وقت، وسط بحثهای کلامی و جدلی، سری هم به صحرای کربلا و مولوی و عرفان میزند! از جمله انتقادات اهل فن یکی هم هماین است.
***
اخوی! پای مولوی را مجیدی به دعوای کفر و ایمان کشید. سروش از مولوی مایه نمیگذارد که ملت را به خاطر عقایدش منحرف و مدعی و کافر بخواند. تا به حال کرده است؟ از او بعيد است مسألهای به اين روشنی و وضوح را نبينی و بر اختلاف نظرت با سروش چندان پافشاری کنی که جانب انصاف را از دست دهی. بحث من صحرای کربلا و عرفان و مولوی نیست. بحث این است که تا چه اندازه استدلال استخواندار باقی میماند. تو اگر میتوانی استدلالات را سالم و استوار نگهداری، اصلاً کتاب علمی بنويس به نظم و شعر. مهم اين است. در این دعوا، آری، کسانی که مولوی را جلو انداختند برای تکفير سروش خرمشاهی و مجيدی بودند.
ببخشیدها! از دهان مصطفا بیرون آمدن لزوما به این معنی نیست که پیامبر قرآن را گفته. و از آن بالاتر که قرآن تابع پیامبر بوده. بلکه می تواند این باشد که قرآن به توسط پیامبر به ما رسیده. ثانیا این نظر شمس است و چه ربطی به مولانا دارد. مگر ارسطو به افلاطون عشق نمی ورزید ولی هیچگاه شبیه او فکر نمی کرد. و اگر هم بگوییم مولانا تابع شمس بود پس بهتر است بگوییم که معنای سخن شمس آن نیست که شما فهمیده اید بلکه همانی است که مولانا گفته و چه کسی بهتر از مولانا می تواند سخن او را تفسیر کند :
گرچه قرآن از لب پیغمبر است هرکه گوید حق نگفت، آن کافر است این همه آوازها از شَه بُوَد گرچه از حلقوم عبداله بود
حال فهمیدید معنای سخن شمس را؟! شما از هول هلیم تو دیگ افتادید. ظاهرا به هر نحو و به هر قیمتی دوست دارید از سروش حمایت کنید.
****
شمس نگفته است که قرآن را پيامبر سر هم کرده است. شمس نگفته است خدا وجود ندارد. شمس نگفته است که قرآن زاييدهی خيال پيامبر است. سروش هم هيچ کدام از اينها را نگفته است. دربارهی اين بيت من قبلاً هم توضيح دادهام. مولوی صريحاً میگويد قرآن از لب پيغمبر است. از اين صريحتر اعتراف میخواهيد؟ تمام حرف سروش اذعان به همين نکته است که «انا بشر مثلکم» در «و ما ینطق عن الهوی» تأثير دارد. وانگاهی من نفهميدم شما با شمس مشکل داريد با با مولوی؟ يا با هر دو مشکل داريد مگر تا جايی که عقايد شما را تأييد کنند؟ شکی نيست که مولوی آينهی تمامنمای شمس است.
کشیدن پای مولوی به این جدال که این روزها جنجال برانگیز هم شده به نظرم پرداختن به حواشی ای نامناسب است.
من فکر می کنم این نگاهی که عبدالکریم سروش مطرح کرده،که البته طرز نگاه تازه ای هم نیست،باید با فکر و اندیشه به چالش و نقد کشیده شود…
این روزها بسی مطلب دیده م در وب نوشته ها در مخالفت و موافقت با آن مصاحبه ی ایشان. و متأسف م که قریب به اتفاق مخالفت ها و موافقت ها از سر جوشش هیجان و سراسر احساسی بوده…
کاش قدری هم به اندیشه مجال می دادیم که بیاید وارد این رینگ بوکس شود…
بی صبرانه منتظر ادامه بحث وجدل های پیرامون این موضوع هستم…
هرچی هم جلو تر می رم می بینم که واقعا تا به امروز چقدر در این زمینه پرت بوده ام، فقط دوست دارم در این باره بیشتر بخوانم و بدانم.
در ضمن متاسفانه سایت دکتر سروش را نمی تونم باز کنم. آیا سایت سروش آدرس دیگری دارد؟ و یا آیا این مقالاتی که لینک داده ای را می توان در آدرس دیگری
یافت؟
***
و الله من همين يک وبسايت را میشناسم و بس.
حالا چون شمس گفته پس حتما درسته؟ شمس هم غلط کرده سروش هم غلط کرده!
————————————-
نه لزوماْ. تمام بحث اين است که به همان اندازه که «لزوما» سروش حرفاش درست نيستَ، حرف شمس و مولانا ممکن است درست نباشد، حرف خرمشاهی، سبحانی، ايازی هم ممکن است همين وضع را داشته باشد. اما پاسخ زبان تکفير و اشتلم نيست. همين. به سمت تکفيرگری رفتن يعنی تعطيل کردن گفتوگو.