۱
از قرآنخوانی تا قرآندانی
«محدثان و مفسران و حافظان و ناقلان ديگرند و عالمان دیگر. بوبکر صدیق و عمر خطاب و علیِ بوطالب حافظِ قرآن نبودند. و پنج یا چهار کس در همهی صحابه حافظِ قرآن بودند. چه گویی اهل القرآن بوبکر و عمر و علی بودند یا آن چهار پنج کس؟ نه پوستين کسی میکنم از سرِ جهل، تا خود را به از غيری آورم، تفسير ظاهر قرآن هم من بِهْ دانم از مفسران، چه اقل شرايط آن عربیت دانستن است، و ايشان تازی به تقلید دانند نه به ذوق. پس کمتر از بوجهلاند، که او فصاحتِ عربيت قرآنِ تازی دانستی. و لیکن به یقین میدانم که به اهل القرآن برکت (*) اولیتر است. اما من به یقينِ خود چه توانم کرد؟ مغرور نمیتوانم بودن چون دیگران. ای دوست! برکت مثلاً جز «الحمدلله» أعنی فاتحة الکتاب و سورتی چند از قرآن ياد ندارد، و آن نیز بشرط هم بر نتواند خواندن. و قال، يقول نداند که چه بود. و اگر راست پرسی حدیثِ موزون به زبانِ همدانی هم نداند کردن، و ليکن دانم که قرآن او داند درست، و من نمیدانم الا بعضی از آن. و آن بعض هم نه از راهِ تفسير و غير آن بدانستهام، از راهِ خدمتِ او بدانستهام. و هذا حدیثٔ يطول.»
نامههای عين القضات همدانی، ج ۲، صص ۵۰-۵۱
(*) برکت (يا برکهی همدانی) نام يکی از استادان امی عين القضات است.
يادداشتهای مرتبط
[تذکره] | کلیدواژهها: , عينالقضات همدانی, قرآن
اگر ممکن است معنی بعضی کلمات نااشنا را برایمان بنویسید تا درک مطلب اسان گردد.
————————-
مثلاً کدامها را؟